The Shelter | پَناه
مولتی شات | تکمیل شده! کاپل : ویکوک Genre : Romance , Dram , slice of life , Angst
مولتی شات | تکمیل شده! کاپل : ویکوک Genre : Romance , Dram , slice of life , Angst
جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: از...
_خوشم اومدا...سبکشو دوست دارم...ولی خب...تیلور سوئیفت رو ترجیح میدم. + تیلور سوئیفت رو ترجیح میدم. آلفای جوان با شنیدن صدای دیگری که دقیقا همزمان با خودش و در فاصله نزدیکی این جمله را گفته بود به طرف صاحب آن نگاه کرد و تقریبا نزدیک بود که در همان لحظه از هوش برود. + پس تو هم سوئیفتی هستی؟ و جونگ کوک قلبش را حس کرد که...
{من محافظِ بادیگاردم هستم} کاش از اول میدونستم با کمک کردن بهت دارم خودمو تو چه دردسری میندازم. انگار من با دست های خودم قلبم رو گذاشتم رو تیغه ی گلِ رز. این یه عشق تعریف نشدست، قرار نیست حتی خودمون بفهمیم که بهش دچار شدیم، چه برسه به باقی آدم ها که بخوان درک کنن یا بپذیرنش... ☆این فیکشن قراره وایب قرمزرنگ از جوونی ب...
«توت جنگلی» در میان جنگ جهانی دوم، هواپیمای بریتانیایی، پس از آتش گرفتن دُمش بر اثر شلیک ضدهوایی در فرانسه اِشغالی سقوط کرد؛ هواپیمایی که هردو سرنشینش آسیایی بودند. مسافر آن، جاسوس بریتانیایی، پیش از سقوطِ هواپیما با چتر نجات بیرون پرید و سپس توسط گشتاپو دستگیر شد اما خلبان، به همراه هواپیمای آسیب دیدهاش در یک مزرعه ب...
" همهچیز از اونجایی شروع شد که جونگکوک برای استراحت به کلبهی جنگلی مادربزرگش رفت و اونجا یه موجود کیوت و کوچولو رو پیدا کرد، چی میشه اگر اون کوچولو با سماجت بخواد کنار جونگکوک زندگی کنه؟" کاپل: کوکوی ⬼ ژانر: فایری، رمنس، اسمات، فلاف، اسپورت، فانتزی ⬼ نویسنده: کایلو
[پایان یافته] خلاصه: در سال ۱۹۸۹، روزی که همسرِ جونگکوک، ربکا از اون درخواست کرد که به عنوان مدل نقاشیش لباس عروس بپوشه، هیچوقت فکر نمیکرد که قوانین جشنواره جونگکوک رو مجبور به پوشیدن دوبارهی لباس و رفتن به میان نقاشان میکنه و نمیدونست که تهیونگ اونجا حضور داره. کاپل: ویکوک. ژانرها: کلاسیک ، انگست ، هنری ، برش...
《همه درد دارن فقط تو نیستی که عذاب میکشی》 《نگاهم همیشه روی توعه》 《روزی که به هدفم برسم حتی میتونم راحت بمیرم اون روز روزِ منه جونگکوک 》 《تنها ترسِ من از دست دادنِ توعه》 《چقدر میخوای تحقیر بشی؟؟؟》 《پسرِ خشنم خستس》 《به دنیای جیمین خوش اومدی...
تو رویای من هستی ؛ تو شروع و پایان منی . تو تنها شخص منی ... Manhwa : My only one couple : KOOK.V Genre : Ronance . smut 🔞 وضعیت مانهوا : درحال آپ
عنوان فیک: گناه سفید_ whith sin کاپل ها : ویکوک، یونمین ژانر : ددی کینک، رمنس، اسمات، فلاف نویسنده: nehan برشی از فیک: زندگی جونگکوک درست از روزی بهم ریخت که دکتر کیم تهیونگ، با مادرش ازدواج کرد. مرد ۳۶ ساله مرموزی که کوکی ازش متنفر بود. اما چی میشه اگه این تنفر به احساس ممنوعهای تبدیل بشه که ریشش به بیست سال پیش برم...
خلاصه " سفر در زمان ۱۹۶۰ " : هنگامی که دانشمندان و مخترعان در تلاشاند که وسیلهای را ابداع کنند تا با آن به گذشته یا آینده سفر کنند،نوزادی با موهبت سفر در زمان متولد میشود. ═════════ ═════════ بخشی از فیک: +لعنت بهت جئون _تهیونگ،ما هردمون مردیم.از چی میترسی؟ +از چیزی نمیترسم، منم مثل خود...
" پاهای گناهکار " انقدر بوسیدش که گویی از لبهایش او را به دار اویخته بود و سرانجام، مقابل چشمان خیسش که ملتمسانه نگاهش میکردند؛ در کلیسا حاضر شد و دیگری را به همسری خود دراورد.. جونگکوک خود را همچون خاکی میدید که تهیونگ ریشه در ان ندوانده بود و هرچند این رخداد برایش غم انگیز و نگون بار بود اما..این را هم میدانست که...
|در حال آپ| اگر بتونی یک صفحه از گذشته ات رو تغییر بدی... اون کدوم قسمت از زندگیته؟✨️ رادمهر، روانشناس افسرده یک مدرسه پسرانه، درگیر توهمات خود است و تلاش میکند تا دانشآموز گمشدهای را پیدا کند، غافل از اینکه این جستجو او را به واقعیتهای پیچیدهتری خواهد کشاند... لایتر، مجموعهای از تلاشهای بیپایان برای جبران اشت...
|در حال آپ| اِلودی، نیمهخدایی که به خاطر ماموریت زمینی به شکل انسان متولد میشود، سالها طول میکشد تا همکارش را پیدا کند. زیرا او در جسم اشتباهی به دنیا آمده است و برای جبران این اشتباه، آنها باید به دنبال بدنی فاقد روح بگردند... ❌️توضیحات تکمیلی❌️ اِلودی داستان عاشقانه یکی از کاپل های فرعی رمان لایتر میباشد که برا...
وضعیت : در حال آپ .🤍✨ روز آپ : چهارشنبه ها .🤍✨ تهیونگ هنوز احساس خوبی راجب دوستی با جونگکوک نداشت ولی خیلی چیزا راجبش میدونست . چجوری میشه یکی انقدر به خودش صدمه بزنه ؟. درختای کاج قد کشیده بودن و به کت برفیشون افتخار میکردن .🤍✨ شروع : ۱۴۰۲/۱۱/۵ 🤍✨ پایان : _/_/_🤍✨ @YoongisChiminie
مقدمه ای وجود نداره..فقط داستانی از تقاصه.. حالا فرقینمیکنه گناهکار یا بی گناه بودنت!.. ---------------------- _چرا؟چرا وقتی سلول به سلولِ وجودت اینجوری تنفرت نسبت بهم رو فریاد میزدن منو وابسته کردی به وجودی که نمیخواد باشم توی این دنیا؟چرا؟خب یه حرفی بزن..لعنتی یه چیزی بگو..!از اول هم نباید بهم حس دوباره زنده بودن...
«فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنهای احساس میکند آن صحنه را قبلاً دیدهاست و در گذشته با آن مواجه شده است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار میداد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و...
خب میریم که داشته باشیم: یه پسر ۲۴ ساله و به شدت کیوت و ساده دلمون که به خاطر هوش بالاش موفق میشه موسیقی رو داخل دانشگاه تدریس کنه ولی دردسر همه جا هست و صد در صد برات مشکل ساز میشه. از اون طرف قلدر وحشی و زرنگی رو داریم که به خاطر شرایطش چندوقته ترم هاش رو پاس نمیشه و صبح ها توی دانشگاه درگیره و شبا؟اوم بهتره یه راز...
هفت نفر که توسط فردی به اسم "جوکر" انتخاب شدن. کسی حق دخالت توی زندگی شخصی هم بازیش رو نداره ... اولین قانون اصلی این بازی: قتل احساساته! و دومین قانون: نباید به کسی "اعتماد" کرد، چون ممکنه توسط هم بازی خودت ""کشته"" بشی! . . - آخرین خواستت قبل از مرگت چیه؟! - اینکه تو رو زیر خودم داشته باشم! . . - من برای تنبیه کردن...