جونگ كوك آروم پرسيد: -يعني هدف زندگي اين نيست؟ كه لذت ببريم... لذت هاي وحشي... مثل بوسيدن پسري كه نميشناسي؟ تهيونگ لبخندي زد: -مگه ما همه خودمحور نيستيم؟ كاري رو ميكنيم كه فقط و فقط به نفع خودمونه و فقط خودمون لذت ميبريم... هممون خودخواهيم... جونگ كوك پرسيد: -پس هدف اينه كه فردي رو پيدا كنيم كه منافع اون برامون مهم...
با گرمایِ وجودش درخشید و روح بخشید..رایحه یِ شکلاتی ، قلبه سوخته اش رو نبض دار کرد،و شاید درخشیدن خلسه ای بیش نبود.. " _گاهی ستاره هایی هستن که بیشتر از ماه میدرخشن.. اون تویی.. آتـــا. " ﹍﹍﹍﹍ the writer : Elvira genre : بی ال، جنایی، اسمات،عاشقانه، پلیسی Kapell : tehkook Fake status : درحاله اپ. Number parts : ? ▫️...
+اخبار مهم. ویروس ناشناخته ای به سرعت درحال شیوع هست و باعث وحشت مردم جهان شده. افراد مبتلا رفتارهای وحشیانه ای دارند و کاملا خلق و خوقی حیوانی گرفته اند.از شما درخواست میکنم.... صدای جیغ بلندی از تلوزیون پخش شد. فرار کنید،فرار کنید،اونا حمله کردن! _یکی به من بگه اینجا چه کوفتی داره اتفاق می افته؟ •••••••••• کاپل:ویکو...
ـــ مهره سوخته ـــ - لادوشکای من، مایی که دیگه وجود نداشت حالا برای چی اینقدر مهم شده که حاضرم به خاطرش دیگه منی وجود نداشته باشه؟ -------------- کاپل: تهکوک(ورس)، یونمین ژانر: انگست، عاشقانه، معمایی، اسمات
"We're with you! Hyung!" The story is about the little girl who has 7 older brothers, honestly, 7 overprotective brothers!! In a heartwarming tale of family devotion, six brothers show what true love and loyalty mean as they each protect, nurture, and support their little sister through every challenge life throws her...
[موجوداتی ک قبل انسان هایی عادی نامیده میشدن و هر یک حیاتی از آن خود داشتند ، حال پس از مرگ تحرکی دارند که از آن خودشان نیست؛ حال به نامی دیگر صدا میشوند ، اسمرالدو. باغ مردگانی که در آن اسمرالدو های خونی رشد میکنند!] Main Couple: YoonMin Side Couple: TaeKook Ganre: Zombie Apocolaypse, Romance, Angest Written by: Atl...
> _بآید یکبآر به خآطرِ همه چیز گریه کرد.. آنقدر گریه کرد تآ اشک هآ خشک بشن.. بآید این تن اندوهگین رو چلآند.. بعد دفتر زندگی رو ورق زد.. به چیز دیگه ای فکر کرد... بآید پآهارو حرکت دآد... و همه چیز رو از نو شروع کرد...متوجه شدی!؟.. ژانر: رومنس..درام...روزمره..اسمات...جنایی و.. کاپل:کوکوی...یونمین
جیمین: تایتانیکو ندیدم. میگفتن جک فداکاری بزرگی کرد _ رز میخواست بمیره و جک میخواست زندگی کنه. جک بخاطر رز مرد و رز بخاطر جک زنده موند.... با ارزش‌ترین پیامش زندگیه. ᝰ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ ↬𝐍𝐚𝐦𝐞: Blue Dragonfly ↬𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KookMin ↬𝐆𝐚𝐧𝐞𝐫: Zombie, Smut, Angst ↬𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Saya
After helping a mob boss, you gain freedom to finally live your life. But a series of events leads to you needing their protection and you find yourself unable to live in the background any longer.
تلخ شده بود اما تقصیری نداشت، حداقل نه تا وقتی که قلبش با درد، گوشه قفسه‌ی سنیش مچاله شده بود و داشت با تمام وجودش مینالید. -توئه لعنتی احساسات منو به بازی گرفتی، نه؟ تیله های مشکی و بزرگش مثل همیشه براق نبودن، فقط از فرطِ غم، خیس و لرزون به نظر میرسیدن... و همین نفس مرد رو میگرفت. -فکر میکردم رها کردنت سخت باشه...
دو تروریست ، مین شوگا و دستیارش کیم تهیونگ یه ماموریت جدید برای ترور پسر پروفسور پارک و تهدید اون میگیرن. این ماموریت برای مین شوگا فوق آسون به نظر میاد و تهیونگ هم باید تو این ماموریت ثابت کنه که بالاخره میتونه یه تروریست حرفه ای باشه. ظاهرا که همه چیز عادیه اما اینبار یه چیزایی قرار نیست درست پیش بره. شوگا جز ادم کش...
کابوس๑♡♡ اون روانشناس مرموز ، دکتر دیوانه ، کیم نامجون عجیب و غریب ، اون فکر میکنه با چپوندن کلمه ها به مغزم و تجویز دارو های شیمیایی میتونه روح دست نیافتنی و دور افتاده من رو نجات بده. اون مَرد قیافه ای موجه به خودش میگیره و ازم میخواد از دوست پسرم ، دلیل زنده بودنم دور بشم. اون هیولا ، حتی خانوادم رو هم خریده برادر...
داستان عشقی قدیمی که فدای گذشته‌ی تلخ جیمین می‌شه، آیا تقدیر دوتا عاشق رو باز هم بهم می‌رسونه؟! آیا ممکنه مین یونگی با زندگی تلخ و خانواده‌ی غیرطبیعی جیمین کنار بیاد؟! جیمین چقدر میتونه به یونگی تکیه کنه وقتی جز خجالت و شرمندگی چیزی مقابل یونگی نداره؟! و آیا عشق در برابر تلخی های زندگی پیروز می‌شه؟! سلام اوژنی صحبت...
فصل سوم هفت پسر که مدت هاست به دنبال خوشبختی میگردن با دست های خود سرنوشتی میسازن که هرگز انتظارش رو نداشتن.
اگه یونگی دیگه نمی‌خواست برای رابطه‌اشون مثل قبل وقت بزاره، اگه همه چیز تغییر کرده بود، اگه دیوارهایی از جنس بی‌تفاوتی میون‌اشون شکل گرفته بود؛ هوسوک همه‌اشون رو درک می‌کرد. مثل پسربچه‌ای حرف گوش کن، سرجای خودش می‌ایستاد و اجازه می‌داد هیونگ موردعلاقه‌اش هرچه‌قدر که میخواد ازش دور شه. ______________ ~دوست، یا دوست پس...
گارا؛ شیطانی که تنها خودش را دوست داشت... اسپین‌آف ِ فیک ِ یوکای| yukai خلاصه: ناری ِ یوکای، با دیدن ِ دوباره‌ی تنها بازمانده‌ی خانواده‌ش، وی، درهای جدیدی به روی زندگیش باز شد یکی از اون درها، تبدیل شدن به معشوقه‌ی آگوست‌دی، قاتل سریالی شهر بود... کاپل: یونمین - یونا ژانر: درام، انگست، اسمات، جنایی --------- پیشنهاد ر...
هفت پسر ولگرد در شهر لس انجلس یک تیم تشکیل میدن تا به دنبال رویاهاشون برن . اما پا به دنیای خطرناکی میذارن که بهش تعلق ندارن.
یونگی و تهیونگ ، برای پیدا کردن هوسوک قدم به روستایی زیبا اما مردمی با اعتقادات عجیب می‌گذارند. روستایی که مردمش خدایی ندارند و از شیطان پیروی میکنند. اما اون شیطان با ظاهری فریبنده ، کی میتونه باشه؟ تو! فرزند آدم! این شروع زندگی منه...زندگی اَزازِل! هیچوقت به آدمی..مشتی خاک سجده نکردم و نمیکنم بلکه تک تک فرزندان آ...
نسخه ای از ما وجود داشت که خود از وجود آنها خبر نداشتیم. عشق و لذت هایی را تجربه می‌کردیم که تنها اثر کبودش را در آینه روی گردن خود می‌دیدیم. قتل هایی مرتکب می‌شدیم که تنها رد خون آنها را در چاقوی آشپزخانه می‌دیدیم. منی دیگر از ما وجود داشت ، که خود بی خبر ز وجود بی وجودشان ، بانگ کتمان ماهیت به گوش خود و هم می‌زدیم. ...
In Red - سرخ‌پوش جونگکوک جئون، رئیس زاده‌ی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلول‌های اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش می‌ایستاد و با گستاخی جوابش رو می‌داد اما کی فکرش رو می‌کرد اون تازه وارد باعث شه #غرور خود ساخته‌اش رو از دس...
خلاصه بوک : جنازه سالوادور پدر خوانده باند نوسترادا داخل اتاقش پیدا شد و برای رسیدن به قدرت و جایگاهش داخل باند جنگ بزرگی قراره راه بیوفته و سیسیل دوباره رنگ ناامنی رو به خودش میگیره ، ولی برای جانشینی کی لایق تر از جئون جونگکوک؟! در همین حال که پرواز جئون به سمت کره داخل فرودگاه به زمین میرسه ؛ دختر مرموزی که به ا...
