Select All
  • My Dream«vkook»
    404K 49.1K 70

    کیم تهیونگ مرد 34 ساله ای که 5 سال بود کارمند شرکت بزرگ جئون شده بود تمام تلاشش رو می کرد تا رئیس خودش رو راضی نگه داره.. ولی هیچوقت فکرش رو نمی کرد با دیدن ویدیویی از تک پسر خانواده ی جئون ها مجنون اون پسر بشه... اما همه چیز قرار نبود به خواست کیم تهیونگ پیش بره... چرا که اون پسرِ کم سن و سال ، دست نیافتنی ترین پسر د...

    Completed   Mature
  • 4427
    106K 11K 46

    جئون جونگکوک سارق چیره‌دستی که به نظر احمق میاد به خواسته خودش دستگیر میشه و وبه زندان میره، و اونجا امپراطوری خودش رو برپا میکنه، چطوری؟ قطعا همه‌ی زندانی ها به گنده ترین سارق کره احترام میگذارند! البته بجز یک نفر! کیم تهیونگ رئیس باند قاچاقی که برخلاف میلش دستگیر شده و در تلاشه که یه جوری از زندان بیرون بره... تهیو...

    Completed  
  • ♡𝑴𝑫𝒁𝑺𝑯:𝑫𝒆𝒔𝒕𝒊𝒏𝒚♡
    79.1K 15.9K 75

    🦋𝐼 𝓌𝒶𝓈 𝒷𝑜𝓇𝓃 𝒻𝑜𝓇 𝒶 𝓇𝑒𝒶𝓈𝑜𝓃 🦋 [completed] 《وقتی هوانگوانگ جون و ایلینگ لائوزو در روز های اوج شکوهشون به دست تعلیم دیده هایی گمنام کشته میشن، روزگار چه تقدیری رو برای اون ها در نظر میگیره؟ آیا دوباره شانسی وجود خواهد داشت تا اون دو به هم بپیوندن و صلح و آرامش رو برای مردمشون به ارمغان بیارن؟ این رمان د...

    Completed  
  • My Moon [VKOOK]
    145K 23.5K 13

    [Complete] "چرا تاج من زرق و برقش بیشتره؟ مگه تو شاهزاده نیستی؟" "چون تو ماه منی، و ماه من از همه درخشان تره." ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ جئون جونگ‌کوک توی یک روز عادی درحالی که توی مزرعه به پدرش کمک میکرد توسط مامور های سلطنتی به کاخ برده شد برای این که اون جفت شاهزاده بود.

    Completed  
  • MAITEA
    30.8K 2.5K 16

    خلاصه: جونگکوک پسر 17 ساله‌ایه که از 13 سالگی پیش تهیونگ زندگی میکنه و پیش پدر مادرش نیست جریان چیه؟؟ Couple: Vkook Ganer: Romance-Smut-Real life-Comedy Writer:NANA Update: Friday

    Completed  
  • PURE║VKOOK
    115K 13.6K 39

    «جئون‌جونگکوک برای نجات پدرش دست به انجام هر کاری زد ، حتی امضاء کردن قرارداد بردگی خودش...» ❈نام‌اثر: |پــاکـــ| ❈کاپل: ویکوک ❈ژانر: روانشناسی / دارای صحنه‌های ناقض حقوق انسانی +18 / انگست / پایان‌خوش ❈وضعیت: [پایان‌یافته]✓ •رفتار تمام شخصیت‌ها ریشه‌ی روانشناسی دارد. درصوتی که قادر نیستید با این ژانر ارتباط برقرار ک...

    Completed   Mature
  • NOIR [BARCODE 2]
    69.2K 10.6K 30

    نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . ...

    Completed  
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    215K 31.2K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature
  • Forbidden ✥ Taekook [ Kookv ]
    13.9K 2.4K 20

    خیابونهای سرد شهر با قدمهای پسری آشنا هستن که زندگیش توی مسیر کارش مختصر شده... چیزهای زیادی توی زندگیِ تهیونگه که دنیای اون پسر دبیرستانی رو تاریک کردن ولی جونگکوک به عنوان دبیرش چه جایگاهی میتونه توی این دنیا داشته باشه؟ _________________ ممنوعه | کامل شده ژانر: انگست، روزمره _________________ این داستان فقط متعلق ب...

    Completed  
  • Deadlock [KookV]
    171K 23K 23

    «من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون‌ دهنده‌ی هوش نیست آقایون‌. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...

    Completed   Mature
  • CLOUDY SEOUL
    45.4K 4.1K 57

    بهار خیلی نزدیک بود و عطر گل ها رو به همراه داشت ولی هنوز هم هوا سرد بود.. گویی زمستان‌ سئول تمومی نداشت و یا شاید این قلب خودش بود که یخ زده بود! - - - نمیتونم صدای قلبمو نادیده بگیرم جونگکوکا سعیم ندارم اینکارو بکنم.. تو هم‌ بهتره نادیده نگیری چون موفق نمیشی! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : romance . drama . smut . mystery 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹�...

    Completed  
  • 𝖳𝖧𝖤 𝖬𝖠𝖭 𝖨𝖭 𝖡𝖫𝖠𝖢𝖪
    137K 14.1K 31

    جئون جونگ کوک یک میلیاردره که به زودی مدیرعامل و مالک شرکت بنگتن میشه یک مرد اسرار آمیزه که فقط خانواده اش میدونن که اون واقعاً کیه کیم تهیونگ یه آدم کیوته و هنوز دانشجوعه که توسط والدینش مجبور میشه که تو شرکت والدینش مدل بشه چه اتفاقی میوفته اگه این دو نفر هم و ملاقات کنن؟! translator:@YukiS_08 wr:@bangtanfella1995...

    Completed  
  • 𝐏𝐮𝐩𝐩𝐞𝐭𝐞𝐞𝐫 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵃᵘ
    112K 13.9K 26

    |کامل شده| جونگکوک، مرد خشنیه که تمام طول زندگیش فقط توی خطر بوده اما چی میشه اگه یه پسر ظریف که دقیقا نقطه مقابل زندگیه پر از خطرشه یهو سرو کلش پیدا بشه؟ "-وقتی گفتم مال منی شوخی نکردم آبی! +ولی مال تو بودن ترسناکه! -بهتره بهش عادت کنی!" 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐏𝐮𝐩𝐩𝐞𝐭𝐞𝐞𝐫 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐟𝐚𝐤𝐞 𝐜𝐡𝐚𝐭,𝐟𝐥𝐮𝐟,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐫𝐨...

    Completed  
  • 𝑴𝒚 𝑫𝒆𝒂𝒓 ᵛᵏᵒᵒᵏ
    5.1K 420 17

    بخشی از فیک👇🏻 بغلش کرد و به آرومی موهاشو نوازش کرد. "دور سرت بگردم.. دیگه نمیذارم کسی تو رو از من بگیره. تو تا همیشه مال منی. تو تا همیشه کیم جونگکوک باقی میمونی و به هیچکس جرعت اذیت کردنتو نمیدم ، کوکی شیرین من." بوسه ای روی موهاش نشوند و از بغلش بیرون اومد. به چشمای اشکیش خیره شد و لبخند غمگینی زد. "ولی بعد از تمو...

    Completed  
  • Hooligan | YoonMin
    12.3K 2.4K 16

    Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی (به انگلیسی Football hooligani) میگویند.) این...

  • Leica
    60.7K 11.9K 18

    • Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢

    Completed  
  • Guardian Angel
    174K 26.5K 51

    جانگکوک داستان بیماره...البته نه یه بیماری جسمی!یه بیماری روحی روانی به اسم social anxiety disorder یا اضطراب اجتماعی! اون تو ارتباط برقرار کردن و روابط اجتماعی صفره و از قضاوت شدن و مورد آزار قرار گرفتن میترسه... ولی شاید یه فرشته محافظ تو زندگیش بتونه اوضاع رو بهتر کنه...؟! کاپل:کوکوی،ویکوک زمان آپ:نامنظم پارتای اول...

    Completed  
  • Wrong number
    590K 108K 69

    ناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **** [Completed] Toptae Bottomkook Taekook Namjin Yoonminseok [Translate...

    Completed  
  • ♨My Hope_Vkook♨
    231K 42.3K 39

    [امید من] جونگ کوک فقط میخواست داخل اتاق کار هیونگش رو بگرده... نمیدونست قراره وارد وبتون مشهور مای هوپ بشه که هوسوک هیونگش نویسنده اش بود و از قضا امگاورس بود. اون یه بُعد دیگه بود؟؟ Couple:VKOOK 🍫 وضعیت: پایان یافته.

    Completed  
  • 𝑴𝑼𝑺𝑯𝑹𝑶𝑶𝑴 𝑻𝑯𝑬𝑰𝑭
    32.8K 4.4K 6

    [COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار...

    Completed  
  • My Diamond_vkook
    382K 40.1K 83

    (کامل شده) Complete خلاصه:تهیونگ رئیس بزرگترین باند مافیاست و بخاطر انتقام از سانگ دشمن اصلیش میخواد به عمارتش حمله میکنه ولی اونجا پسر سانگ رو می بینه و اون رو به اجبار به عمارت خودش میاره و اونجاست که تازه......... الماس من کاپل:ویکوک ژانر:رومنس،عاشقانه،مافیا،اسمات،انگست وضعیت اپ:نامعلوم تا جایی که ممکنه سریع تر می...

    Completed  
  • BODYGUARD / VKOOK
    29.4K 2.3K 28

    ▪︎تکمیل شده ▪︎ نگاهِ جانگکوک ، نگاهِ یه خائن نبود! نگاه جانگکوک پر از عشق بود و محاله کسی بتونه انقدر واقعی نقش بازی کنه .... اسم فیکشن: بادیگارد کاپل : تهکوک / یونمین و ....... ژانر: رومنس/مافیا/اسمات

    Completed  
  • No One Was Like You | Vkook
    39.5K 5.5K 51

    - مهم اینه توی بدترین شرایط زندگیم برای اخرین بار اغوشی رو تجربه میکنم که برام ارزوی محال شده بود... - چطور میتونی انقدر بیرحم باشی؟ به صورت بقیه زل بزنی و با پوزخندت از پشت بهشون خنجر بزنی؟ Genre: Angest / Drama / Mystery / Romance

    Completed  
  • Me Or Me | KookV - Vmin
    12.6K 1.2K 28

    فصل یک پایان یافته؛ فصل دو روزهای جمعه درحال آپ تهیونگ بخاطر مشکلات خانوادگی به انگلیس مهاجرت می‌کنه. اون نیاز داره برای بهتر کردن زندگیش، با موفقیت مدرک تحصیلی خودش رو بگیره ولی هیچ چیز اون‌طور که می‌خواد پیش نمیره. چی میشه اگه استاد جذاب و کره‌ایش بهش پیشنهاد وسوسه انگیزی بده که باعث تغییر زندگیش بشه؟؟؟؟ ( هیچ‌وقت...

  • elicasso LIBRARY
    22K 1.6K 7

    سری به کتابخونه‌ی من بزنید. شاید خوشتون اومد و چند تا کتاب قرض گرفتید! - کتابخانه‌ی الیکاسو - • مختص معرفی فن‌فیکشن های روزِ واتپدِ فارسی • نقد و بررسی داستان بدون اسپویل

  • 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲 [𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤]
    268K 35.7K 52

    [ completed ] |زیبایی سیاه| کاپل: ویکوک~ یونمین~ نامجین ژانر: درام | رمنس| انگست | اسمات مرد برگشت و تمام روح جانگ کوک رفت. چهره ای رو دید که تمام عمر ازش نفرت داشت. مردی رو دید که نمیخواست هیچوقت دیگه باهاش روبرو بشه. مردی رو دید که زندگیش رو نابود کرده بود. مردی که اسمش هم براش نفرت انگیز بود... کیم تهیونگ... پ...

    Completed  
  • Trust me
    9.9K 1.1K 18

    گذشته کلید بقای تهیونگ بود و حال فقط نقش زمین بازی براش انجام میداد تهیونگ بارها حال با صدها احتمال زندگی کرده بود و چیزی برای زندگی کردن نداشت ولی هرگز نباید با جونگکوک ملاقات می کرد، جونگکوک حکم نور کبریتی توی توفان تاریکی خود ساختش بود تهیونگ می خواست همه چیز بهم ریخته بشه و فاک به نظریه بی نظمی چون تو بی نظمی هیچ...

    Completed  
  • ♡Gray♡ ~خاکستری~
    2.8K 194 9

    داستانی از یک:! پسری کوچک و.نحیف با نقطه هایی از گذشته پر دردسر. پسری بزرگتر و زورگو حاله هایی از خشم و اندوه زندگی. (قسمتی از داستان)// (*خاکستری من اره تو خاکستری منی من یعنی الان مال توام؟ لبخند بزرگی زد معلومه خاکستری تو تا اخر عمرت مال منی مال من؛! لبخند زیبایی در میان لب هایش جا خشک کرد خندید بلند و بی پرو...

  • NIGHT HUNTER - KOOKV
    40.6K 6.9K 25

    در دنیایی که قدرت در سایه مافیا پنهان شده، مردی از خاندانی قدرتمند، زندگی پرمخاطره‌ای را در پیش گرفته است. او در کنار دخترش، در تاریکی امپراتوری خود گام برمی‌دارد. اما یک شب، راز هولناکی از اعماق دریا سر برمی‌آورد. در اعماق تاریکی، رازهایی نهفته است که فقط دریا می‌داند.... موجی از فلس‌های آبی، در تاریکی شب می‌درخشد...

  • 𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝
    61.7K 6K 42

    -چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ ج...