Select All
  • THE HIDDEN🐺 | KV
    69.8K 10.5K 20

    🐺اسم: پنهان 🐺ژانر: امگاورس/عاشقانه/رازالود/اسمات🔞 🐺کاپل: کوکوی 🐺کاپل فرعی: جیوون 🐺روزای اپ: کامل شده ⚠️خلاصه: کیم تهیونگ، بتای سرکشی که توی دنیایی زندگی میکنه که حکم بتا بودن مرگه. پس این بتا زندگیش رو چگونه سپری میکنه؟ از طرفی جئون جونگکوک الفای سرد و خشن منطقه ی اول دنبال جفت امگایی میگردد اما ناغافل کیم ته...

    Completed   Mature
  • the ShowCase :::...
    764K 167K 96

    ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیش‌بینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا م...

    Completed   Mature
  • worship
    25.6K 4.5K 39

    👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین چیزی رو قبول نمیکردم ################### _دیوونه شدی میگم بزن به چاک...

    Completed  
  • ᴡʜᴏ ᴡᴀs ᴛʜɪɴᴋɪɴɢ✗
    517K 67.3K 56

    ▪︎ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ▪︎ خلاصه: اون الان دیگه یک مجرد نبود. جونگ‌کوک نمی‌دونست که با انتخاب کردن کیم تهیونگ به عنوان همسر قراره از تمام رویاهای یک زندگی مشترک دل‌زده بشه. تهیونگ مردی نبود که درابتدا خودی نشون داده بود، درست لحظه‌ای که از کلیسا خارج شدن تغییرات شخصیتی همسرش شروع شد. پرخاشگری، بی‌علاقگی، آوردن هرزه‌های مختلف به خو...

    Completed   Mature
  • with love,gun[cockles]
    32.2K 4.7K 49

    [completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown

    Completed   Mature
  • COLORS | VKOOK-HOPEMIN
    403K 50.4K 60

    رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و...

    Completed