Select All
  • dive into love | JeongCheol
    2.6K 957 13

    سونگچول و جونگهان حدود یک ساله که از هم جدا شدند ،و تنها فرزندشون اونها رو با هم جمع میبنده آیا احتمال وجود داره که عشق دوباره در دلشون شکوفا شه؟ 📎کاپل ها: جونگچول، سوکسو 📎ژانر: درام، کمدی ، رومنس 📎وضعیت: پایان یافته ❗️Smut & Mpreg 🔝 seungcheol & Joshua

    Completed  
  • Random
    4.5K 1.4K 18

    جونگهان یه دوماد فراری و سونگچول یه پسر عزادار که تصمیم داره وصیت نامه پدرش رو انجام بده ، به طور اتفاقی سر راه هم قرار میگرن و بعد اتفاقای رخ میده که باعث میشه یک ماجراجویی طولانی و درازی رو با هم طی کنن.... ________ 🍒ژانر: ماجراجویی، درام، کمدی سیاه ⚠️شامل صحنه هایی که ممکنه برای بعضی ریدرها مناسب نباشه

    Completed   Mature
  • "LOTE🥀"
    11.1K 2K 25

    "LOTE" Writer:"Lony" Couple:"Yeonbin_Chanbaek" Genre:"Romance"Smut"School Life" "سوبین از روز اول دانشگاه به هر سمتی که خواهر و برادر چوی میرن نگاه میکنه و این رفتارهاش باعث میشه که شایعه ای توی دانشگاه بپیچه و اونم اینه که:چوی سوبین روی چوی یون جین کراشه. ولی انگار هیچکس به چشمای سوبین اونقدری دقت نکرده که ببینه اون...

  • SEVENTEEN
    2.3K 425 13

    سونگچول پسر دوتا از سلبریتی ها برای بر آورده کردن آرزوش به عنوان یه خواننده و ترانه نویس و چون قصد نداره از شهرت پدر و مادرش استفاده کنه مجبور میشه از یه هویت جدید استفاده کنه اما وقتی به مدرسه شبانه روزی موسیقی ملحق میشه و اونجا یه بوی بند تشکیل میده متوجه میشه که....... _________________________________ 📎کاپل ها...

  • "Bloom🌸"
    849 154 5

    "Bloom" Writer:"Lony" Couple:"Yeonbin" "Multi Shot" -------------------------------- "شکوفه هایی که باعث عشق میشن☁️."

  • Bloody Hell-جهنم خونین
    3.3K 658 20

    اون لوسیفره این جهنمه خونینه و من خدای لوسیفر... خداییی که لوسیفر از علاقه زیاد بهش ادمهارو میکشه... خدایی که به عقیدش فقط مال اونه... ولی خودش هم بهش سجده نمیکنه... بقیه رو مجبور به سجده میکنه... مجبور به گناه... مرگ من دست اونه و مرگ بقیه به من بستگی داره ---------------- کاپل اصلی: چانبک کاپلهای دیگه:تائوریس،کایسو،...

  • Near the Thetford forest(minsung)
    7.6K 1.7K 19

    Completed تیغه گوشت و پوست را برید و از استخوان عبور کرد و قلبش را پاره کرد و امگا، در حالی که هنوز دست های آلفا را از روی خنجر در دست داشت، کنار او روی زمین افتاد. بوی نان سوخته با بوی هیزم های گردو مخلوط شد و دقایقی بعد، بدن امگا گرمایش را کنار جسد آلفا از دست داد. سال ها گذشت. بدن آن دو زیر خاک، جایی نزدیک به جنگل...

    Completed