Typewriter[H.S]
استایلز بعد از مرگ پدرش صاحب مجله پدرش میشه و در حین متوجه میشه که داستانی که در مجله پدرش چاپ میشده مضنون فمنیستی داره و نویسنده ناشناسه و حال ب دنبال اینکه نویسنده رو پیدا کنه!
استایلز بعد از مرگ پدرش صاحب مجله پدرش میشه و در حین متوجه میشه که داستانی که در مجله پدرش چاپ میشده مضنون فمنیستی داره و نویسنده ناشناسه و حال ب دنبال اینکه نویسنده رو پیدا کنه!
یه دختر هفده ساله که وارد یه دبیرستان جدید میشه،"افراد جدید و اتفاقای عجیب غریب" اون زندگی آرومی داره و عشق هم به همین آسونی و بی پروایی وارد دنیای جذاب اون میشه... Zayn Malik Fanfiction Written by Iamnotshadi
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرای...
سلام دوستان اين يك داستان خنده دار در مورد پسراي وان دي هسته كه اگر خلاصه داستانو بگم لوس و بيمزه ميشه بخونيد و اميد وارم خوشتون بياد منم شهرزاد محض اطلاع
***همه چیز اینجوری شروع شد: "با من ازدواج میکنی!?"**** فن فیک ساخته و پرداخته خودم ... نه کپی ...نه ترجمه. "نایل هوران" در نقش :نایل هوران "لیلی کالینز" در نقش :لیلی کالینز "نیکلاس هولت" در نقش :نیکلاس هولت ********* امیدوارم دوست داشته باشید.
"I have been watching you for a while now, my love" he whispered darkly in my ear. "Why are you doing this to me" I squeaked, earning a low chuckle from him. "Because" he said, moving his hands from the wall above my head and down my body, resting very low on my waist. "I can". ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~...
بچه هاااا سلام با بچه های وان دی همراه شوید این داستان طنزه و توش رمانتیک بازی هم داره امید وارم که لذت ببرین راستی دوستانی که لری شیپر هستن به نظرم این داستانو دوست دارن چون رمانتیک این داستان مربوط به لویی و هریه که بچه های وان دی بهشون میگن شنقلای عاشق صبر کنین و ببینید چتوری تمام پسرای وان دی به شنقلای عاشق ت...
داستان کودکی که در جریان انقلاب ناخواسته تحت تعقیب پلیس قرار میگیرد و باید فرار کند
-چرا ميخواى برى؟! +چون ميخوام به آرزوم برسم! -مگه آرزوت باهم بودنمون نبود؟! +چرا بود...ولى تيفانى خودت كه ميدونى پدرت از من خوشش نمياد و تو ميتونى به سادگى با يكى ديگه دوست بشى! -ولى من ميخوام باتو باشم! +متاسفم! -همين؟!متاسفم؟؟؟ميخوام نباشى!از اولشم بايد ميزاشتم آبروت بيشتر از اين تو مدرسه و شهر بره! +همين الانشم برا...
گناه هایی برای زنان درکتاب مقدس: 1.سوار کاری برای زنان عیب است. 2.کار کردن زنان بیرون از خانه عیب است. 3.طلاق گرفتن زن عیب است. و.. تنها کاری که دراین جامعه از زنان میخواهند.نگه داشتن نجابت خود تا وقتی که با کسی ازدواج کنن است.و گوش کردن دستورات شوهر شان است و بدنیا اوردن فرزند. و البته که مردان هم همین توقع از همسرشا...
در زمان شاه عباس، در حالی که دزدان به طور آشکار، درباریان فاسد به طور پنهان و دشمنان ایران با عناد در حال دزدی و ظلم و ستم هستند، تنها یاور مردم عیاران هستندی که قسم میخورند تا حق را به حقدار برسانند. این داستان، شرح ماجراهای زانیار نیستانکی جوانکی عاشق است که قدم به قدم در راه عیاران پیش می رو د و کم کم صاحب شهرت...
"رهای من"اولین داستانیه که مینویسم ویه داستان بلنده. داستان یه دختره به اسم رها..عاشقونست رمانتیکه وصحنه دار.(معذرت از اونایی که دوست ندارن) لطفابهم پیشنهادبدین وازم انتقادکنین ممنون.
All my life you stoode by my but no one else was ever behind me All these lights,can't blinde me with your Love nobody can't Drag me Down
تو میخوای چی رو نقاشی کنی؟" "تو رو" "original story by @boytoys" "cover story by @HarrietStylse
اون یه دزده.... اون همه چیه منو میدزده.... حتی عشقمو.... ولی اون خواهرمه.... نمیدونم باید از کدوم بگذرم.... عشقم یا خواهرم؟؟
In a corrupt community, young girls are sold to men as mere objects of pleasure and they are kept for as long as the men desire. But things take a turn when the spoilt son of a wealthy businessman crosses paths with an unfortunate girl forced into the twisted world of Baby Dolls. Baby Doll © Wonderwall123 2013 - 2014
At the first kiss I felt something melt inside me...that hurt... اولین و آخرین بوسه خیلی خاصه...مخصوصا اگه هر دو توسط یک نفر انجام بشه...
زندگی پر از پستی و بلندی دختری که به سختی از ایران به آمریکا بورسیه میشه و تحت تاثیر روش زندگی مردم اونجا قرار میگیره و با ورود دو پسر هات به زندگیش هدف و آیندش از یادش میره و حالا اون درگیره...تصمیم سخته...دروغ سخته...دوراهی دردناکه... "فراتر از عشق" 1394/6/27