Select All
  • KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞
    281K 24K 71

    _ولی هیچ‌ دکتری به بهونه ی شیاف مریضشو انگشت نمیکنه..! ته داد کشید و مردمکای گربه ایش لرزید.. کوک درحالی که خندید به میز تکیه داد +انگشتت کردم؟اره قبول دارم..سخت نگیر لیتل دال _________________ جئون جونگکوک،یکی از دوستای پدر تهیونگ .. یه دکتره شناخته شده...اون همه چیز داره..ثروت..مقام..احترام.. تهیونگ پسر شهردار..که...

  • AMYGDALA "Kookv"
    47.2K 5.3K 38

    تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو مال منه! این مثل روز روشنه که من کی هستم جئون...جونگ کوک!

  • You are my marijuana
    4.9K 529 12

    جونگ‌کوک دلاکرواکس، فرزند‌خوانده‌ی آریسته پدر اشرافی ترین مافیا‌ پاریس و کیم تهیونگ، یک پسر عادی.. اما واقعاً تهیونگ یه پسر عادیه..؟؟ قسمتی از فیکشن: _ببین نگه داشتن من کار ساده‌ای نیستا الکی برا خودت نقشه نریز، از اونجایی که از این خلافکارایی بهت میگم من عاشق جاهاییم که خطرناک باشن، کلا تو خطر احساس امنیت میکنم.. ا...

  • 𝗕𝗹𝗼𝗻𝗱 | KOOKV
    22.3K 2.9K 14

    کیم تهیونگ امگایی با رایحه‌ی شیرینِ هلو که تمام عمرش وابسته به خواهر عزیزش بود نمی‌تونست با ازدواجش کنار بیاد، با این اوصاف مِن بعد کسی نبود که نازش رو بکشه! پس به خودش قول داد تا از تمامی اقوام دامادشون متنفر باشه اما خب، قرار نبود برادر بزرگ‌ تر داماد یه آلفای جذاب لعنتی که قلب اون امگای لوس رو به لرزه در می‌آورد با...

  • Strawberry farm||Kookv
    22.4K 3.9K 18

    Strawberry farm🍓 مزرعه توت فرنگی اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟ تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره! رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟ چی میشه اگه متوجه بشه اون...

  • ❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊
    10.5K 2K 14

    کیم تهیونگ آلفایی که از آلفابودنش متنفر بود؛ و جونگ‌کوک امگایی که از تمامیِ امگاها، ازجمله جنسیت ثانویه‌ی خودش نفرت داشت... . . شاپرک با قلبی غنی‌از غمِ فراوان، همیشه لبخندِ دروغین می‌زد و می‌خندید. شاپرک غصه‌دار و عاشق بود... شاپرک نفهمید و ندونست که با یک پیام‌دادن به شخصی که دورادور دوستش داشت، قلبش بیشتر ترک بر...

  • All of my heart is yours
    154K 22.6K 48

    تهیونگ، امگاییه که تو یه خانواده ی متعصب به دنیا اومده یه روز که داره از مدرسه بر میگرده مزاحمتی براش ایجاد میشه و بعد از اون به خاطر حرفایی که پشتش میزنن به انتخاب خانوادش با سوجون آلفایی از یک خانواده ی اصیل ازدواج میکنه ولی بعد از چند سال به خاطر بچه دار نشدنش از سوجون جدا میشه و برای گذران زندگیش توی یک مهدکودک مش...