Select All
  • •|𝗖𝗛𝗘𝗖𝗞 𝗠𝗔𝗧𝗘|•
    10.9K 895 34

    - از چی این‌قدر می‌ترسی، کبوتر بی‌پروای من؟ - بودنت منو بی‌پروا می‌کنه، نبودنت منو می‌ترسونه. بی‌پروام تا زمانی که تو کنارم باشی، وقتی نیستی از همه‌چیز می‌ترسم. ⇠❝ نام فیکشن: Check Mate ⛓ ⇠❝ ژانر ⇠ مافیایی، رمنس ، اسمات🔞، جنایی، انگست، مهیج ⇠❝ کاپل ⇠ Vkook, Hopemin ⇠❝ نویسنده‌ ⇠#Yuna ⇠❝ شطرنج بازی به مثال بالرین...

  • FATE | Vkook
    1.4K 266 31

    خلاصه.: کیم تهیونگ رئیس حزب سیاسی و فرمانده‌ی سابق نیروی امنیتی کره سعی در استعفا از مقام خودش داره اما به دستور معاون رئیس جمهور و توافقی که صورت گرفته اون باید ماموریت سیاسی ای رو به اتمام برسونه تا دولت استعفای اون رو بپذیره..و جئون جونگکوک که پنج سال متوالی به دنبال پیدا کردن قاتل برادرش بوده و به عنوان مامور ویژه...

  • 𝐌𝐲 𝐩𝐞𝐚𝐜𝐞«𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤»
    36.7K 4.7K 54

    فیکشن: آرامش من Code:1315🥀🩶 [تک فصل؛ در حال اپ] «تو توی روزمرگی سرد زندگیِ من گرمای عشق شدی... ‌دنیای خاکستری من رو به رنگ عاشقی زینت بخشیدی و قلب یخ زده‌ی من رو به اغوش کشیدی و با بوسه‌های داغِ لب‌هات اون رو به زندگی برگردوندی... . و تو ارامش من شدی؛ رز وحشی من... » 𝑴𝒚 𝒑𝒆𝒂𝒄𝒆 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝑜𝑚𝑒𝑔𝑎𝑣𝑒𝑟𝑠𝑒...

  • 𝐒𝐮𝐤𝐢 || VKOOK
    32.3K 7.8K 31

    "زن بودن" یک نقش نبود بلکه یک زندگی بود و جونگ کوک انگار این زندگی رو یاد گرفته بود! نویسنده : RÊVE نوع داستان : کوتاه

  • Rebel (AU)
    72.5K 12.7K 34

    هفت سال پیش وقتی جونگ‌کوک رو از دست داد بابونه‌اش هفت ماهه باردار بود و منتظر تولد دختر کوچولوشون بودن؛ اما حالا اون رو درحالی پیدا کرده بود که شکمش کاملاً صاف بود و توی شرایط جسمانی اسف‌باری قرار داشت! +می‌شه بپرسم چرا من رو جونگ‌کوک صدا می‌زنید؟ _ت... تو... من رو نمی‌شناسی؟ Writer: Ashil Couple: Vkook Genre: Omegave...

    Mature
  • 𝗣𝘂𝗿𝗽𝗹𝗲 𝗠𝗼𝗷𝗶𝘁𝗼 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄
    32K 5.5K 24

    موهیتوی بنفش | 𝖯𝗎𝗋𝗉𝗅𝖾 𝗆𝗈𝗃𝗂𝗍𝗈 تلقین چیزیه که روی ناخودآگاهِ انسان تاثیر میزاره، اگر با یک چیزی مدام مغزت رو به گا بدی و با خودت تکرار و تلقین کنی، قطعا توی ذهنت شکل میگیره. اما نه عاشق بودن! عشق رو نمیشه با تظاهر، پول و مال و زیبایی بدست آورد. تظاهر به دوست داشتن فقط میتونه احساساتِ واقعی که داری و ناخودآگا...

  • ✧HOME✧
    427K 48.7K 42

    وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون ع...

  • Mammatus | VKOOK
    9.3K 1K 12

    𓂃𝐌𝐀𝐌𝐌𝐀𝐓𝐔𝐒𓍯 تهیونگ طرد شده بود، به عنوان روانپزشکِ برجسته و جوانی که سال‌ها قبل معشوقه‌ی هم جنس خودش رو به قتل رسوند طرد شده بود... نه خانواده‌ای داشت، نه دوست و نه هم خونه‌ای. فقط و فقط به موسسه‌ی رواندرمانی‌اش میرفت و مشغول کار میشد، قسم خورده بود درب‌های قلبش رو به روی کسی باز نکنه و سمت هیچ پسری برای رابط...

  • مــمنـــوعه | Completed
    35.2K 4.3K 48

    خلاصه‌ی قصه این است: « - این چشم‌ها تو رو می‌کُشن... بازی نکن. + من بازی‌ای که تهش هر بار برای چشم‌هات می‌میرم رو، دوست دارم جونگکوک. » ~~~ « از رودخونه‌ی بی‌آب پاریس، تا خاکِ خشک شده‌ی سئول، این خونِ عشقِ ما بود که مرزها رو می‌کشید؛ تمام دنیا بوی خون گرفته بود... تمام دنیا، بوی خونِ جنازه‌ی عشق‌هایی رو می‌داد که برای...

    Completed