Your Warm Hands | Namjin
-چیزی که ما داریم ازش فرار میکنیم، خودمون هستیم! -Namjin story✔ Started: 2019, 15 Feb. Finished: 2020, 28 Mar.
-چیزی که ما داریم ازش فرار میکنیم، خودمون هستیم! -Namjin story✔ Started: 2019, 15 Feb. Finished: 2020, 28 Mar.
نگاهش روی جسم درخشانی که از پشت صخرهی سنگی کمی بیرون زده بود ثابت شد. سعی کرد کنجکاو نباشه و به سمت ماشینش برگرده تا خودش رو به پسر شیرینش برسونه اما در نهایت کنجکاوی ذاتیش پیروز شد و اون رو به سمت صخره کشوند. بعد از دور زدن صخره با گیجی به جسم ظریف و بی جون رو به روش نگاهی انداخت. این نمیتونست واقعی باشه! _______...
_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون جونگکوک = یکی از خطرناک ترین و خون خوار ترین رئیس باند مافیای سئول کیم...
تهیونگ، گربه کوچولوی داستان، با خودش فکر میکرد که روز های خوشش تموم شدند و در های خوشحالی تک به تک به روش بسته شدند. اما دقیقاً وقتی که فکر میکرد "دیگه از این بدتر نمیشه!"، جئون جونگکوک، پسرِ شوخ و جذاب، وارد زندگی اش میشه و همه چیز رو براش عوض میکنه. -Hybrid, Romance, Fluff, slice of life, smut -kookv _______...
"بخاطر تو، حتی به شیطان هم برای تولدی دوباره اعتماد میکنم..." -Genre: Mystery, Thriller, Romance, Angst -Couples: YoonMin, TaeKook, NamJin [کامل شده] قبل از شروع: *پارت ها طولانی هستند و داستان آروم پیش میره. دارای صحنات دلخراش و 🔞 By: Vida
بهار خیلی نزدیک بود و عطر گل ها رو به همراه داشت ولی هنوز هم هوا سرد بود.. گویی زمستان سئول تمومی نداشت و یا شاید این قلب خودش بود که یخ زده بود! - - - نمیتونم صدای قلبمو نادیده بگیرم جونگکوکا سعیم ندارم اینکارو بکنم.. تو هم بهتره نادیده نگیری چون موفق نمیشی! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : romance . drama . smut . mystery 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹�...
↴ేخلاصه _ ببین خانم ملکه! اصلا برام مهم نیست که اگه این حرف هارو بزنم منو بندازی جلوی کرم های چِندشت یا تبدیل به چوب خشکم کنی! جیمین مال منه و من نور کوچولوم رو با خودم میبرم! ~{داستانی کوتاه جهت ساخت حس خوب و اکلیلی}~ ••••••••••••••••• 🌙ే نام ⪼ 『پریِ ماه -- Moon fairy』 🐱ే کاپل ⪼ یونمین ⚜️ే ژانر ⪼ تخیلی، فانتزی، فلا...
" میشه به لپات دست بزنم؟" " چ..چرا؟" " چون خیلی نرم به نظر میان. چیزای نرمو دوست دارم." 🍥🍥🍥🍥 یونگی و جیمین هیبریدایی که زندگی سختشون با پیدا کردن همدیگه و حضور اون زوج مهربون تبدیل به زندگیای میشه که هر ثانیهاش لبخندای پاستیلی روی لباشون نقش ببنده. 🍥کاپل:یونمین،نامجین، کوکو...