"hell"
"جهنم" یکی بود،اون یکی هم بود ولی عشقی بینشون نبود! اونجا همه چی زوری بود:نفس کشیدن،زندگی.کردن،ازدواج کردن و عاشق شدن... اون هم زیادی خسته بود پس کمی با تیغ روی شاهرگش طراحی کرد...تقصیر اون نبود که همه جا خونی شد،رگش زیادی نازک بود...! . . . _احمقی؟اونا میخوان بهت آسیب برسونن! بدون مکث گفت: _به چیزی که نابود شده آسیبی...