WALK THAT MILE | L.S |
" سخته! خیلی سخته که دوباره خودتو پیدا کنی و از نو شروع کنی،وقتی آدما تیکه تیکهات میکنن" - 𝗣𝗘𝗥𝗦𝗜𝗔𝗡 𝗧𝗥𝗔𝗡𝗦𝗟𝗔𝗧𝗘 -
" سخته! خیلی سخته که دوباره خودتو پیدا کنی و از نو شروع کنی،وقتی آدما تیکه تیکهات میکنن" - 𝗣𝗘𝗥𝗦𝗜𝗔𝗡 𝗧𝗥𝗔𝗡𝗦𝗟𝗔𝗧𝗘 -
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...
جایی که لویی جانشین پادشاه و هری پسر دوک و صمیمی ترین فرد نزدیک به پدرشه. لویی عاشقانه هری رو دوست داره و برای بدست آوردنش هرکاری میکنه اما پسر تلاش های لویی رو نمیبینه و نمیخواد که با اون ازدواج کنه. همه چی از اونجایی شروع میشه که لویی برای بدست آوردن پسر دست به کاری میزنه که آبروی هردوشون رو تو خطر میندازه... چی می...
+چرا این کارو کردی هری؟! من ارزشش رو ندارم -یادت رفته؟ جنگل سبز بدون آسمون آبی که به سمتش بارون و نور بتاب زنده نمیمونه هشدار⚠️: داستان کمی محتوای خشونت آمیز داره ولی اصلا شدید نیست، از تجاوز و این ها هم خبری نیست Larry stylinson - by SARA Happy end
جایی که لویی صاحب گنگ مافیاییه لندن و بیرمنگامه و یروز با هری که خواننده جدید بارشه آشنا میشه. پسری که رفتارای عجیبی داره و لویی میخواد که از گذشته پسر سر دربیاره... اما نمیدونه که شاید گذشته پسر هم به اندازه رفتارش عجیب و پیچیده باشه. یا نمیدونه که صاحب بزرگ ترین گنگ مافیایی قراره دلشو به پسری که با همه فرق داره بباز...
اینجا مستطیل سبز پسر! جایی که روی چمن هاش بوسه میکارم و به دروازهاش سجده میکنم. مقدسه برام چون میدون جنگ منه! - اما لویی! چرا وسط میدون جنگ قلب تو به جای توپ فرستادی تو دروازهام؟! - چون تو گل منی ، نه آفساید !
مرد پلیس، قدم هاش رو تند کرد تا به اتاق 128 برسه باید می فهمید چه بلایی سر پسری که بیهوش روی تخت بیمارستان افتاده، اومده.. لویی تاملینسون جوان توی اولین روز انتقالش به لندن درگیر پرونده ای شده بود که نمی دونست قراره زندگیش رو زیر و رو کنه.. و هری بی خبر از همه جا، توی تن خودش عزا دار بود.. ژانر: معمایی، عاشقانه، جنای...
[Complete] لویی با وجود استرس و ترسی که داشت،وارد دانشگاهی مخصوصِ نخبگان میشه؛جایی که اسمِ زین مالیک می درخشه و قدرتمنده، نایل هوران بی وقفه صحبت میکنه، همه جا پر از پیانوئه و هری استایلز، تنها فرزندِ ستارهی سابقِ راکِ معتاد به مواد مخدر و روان پریش که از نظر پزشکی ثابت شده بود، کسیه که لبخندی بی نقص و چشم هایی خالی...
هری و لویی دعوا میکنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث میکنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمیتونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، میتونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. Mpreg مترجم: Dothewholenails Eyasamin Credit: Heartfullofharry --- #Louis*1* #wattpad*1* #louist...
تمام تار و پودم به تو وصل بود، پینه شده بر زخمهای قدیمیات... هنوز هم هست. کیلومترها فاصله داری، اما حس میکنم ناخوشاحوالی. آنقدر بد قلبم را شکستی که صدایش به گوش دنیا رسید، آسمان گریست، خورشید و ماه از درد من پنهان شدند. راستش را بگو... بابت این دوری ناراحتی؟ یا فقط منم که هنوز در این ویرانی ماندهام؟ نفسِ ریههای...
لویی رقصنده اصلی باله سلطنتیِ. وقتی رقیبش, اعجوبه ی بد خلقِ رقص ,هری ,به کمپانی ملحق میشه ,زخم های قدیمی دوباره سرباز میکنند و احساسات قدیمی دوباره شعله ور میشوند. در طی تولید ' دریاچه ی قو ' توسط کمپانی, رازی که عشق اونهارو محکوم به فنا کرده بود سرانجام فاش میشه. ولی آیا خیلی دیر خواهد بود؟ [ Persian translation ]
• completed • 56.9K words • explicit • Harry stalks towards Louis, grabbing his hips. He wishes he could burn Louis with his fingertips the way Louis burns him with existence. "Not again", Harry repeats while pushing Louis' shirt up. Louis' arms lift obligingly as Harry tugs the shirt off him, tossing it vaguely...
«شاید حق با تو بود، شاید هیچوقت نباید بهت نزدیک میشدم، ولی حالا که نزدیکتم، حتی نمیتونم یک قدم ازت دور بشم!» «نمیتونی.. یا نمیخوای؟» «از اولشم نمیخواستم، اما حالا، هم نمیخوام، هم نمیتونم هیچجا جز کنار تو باشم!»
VICTORIAN ROMANCE || - هري، دوك باکرهٔ سامرست، چیز زیادي از عشق نمیدونه، درحالي که لويي، دوك زیرك واروئیك، شاید زیادي میدونه. وقتي این دو دوك براي شکار روباه بیلزدیل در یورك دور هم جمع میشن، هري خودش رو توي تخت لويي پیدا میکنه. اما وقتي رازهایي از گذشتهٔ تاریك لويي آشکار میشه، هري میترسه که فقط روباه نیست که شکار شده...
FOOTBALL ROMANCE || - تابستان سال ۲۰۱٥، جاييكه هري ۱۸ ساله، تازه دبیرستان رو تموم کرده و بعنوان یه واتربوي توي تیم فوتبال موردعلاقهاش مشغول به کار شده. وظایفش خیلي سادهاس: ⟨ آماده باشه که به بازیکنا آب و حوله بده.⟩ ولي ظاهراً این شامل لويي تاملینسون، بازیکن ۲۳ سالهاي که تازه به پاري سن ژرمن منتقل شده، نمیشه؛ چون او...
THRILLER || PSYCHOLOGY / PSYCHOTIC AU - اگر ميتوانستیم به هم نگاه کنیم، دیگر تعداد ذرههاي رنگ چشمهایت را از دست نميدادم. اما حالا که نوري نیست؛ احساس وجود "تو"ـي ناشناخته در هواي سنگین زیرزمین، خشم و نفرتي را از عمق خاك اینجا، به وجودم فرا ميخواند. و حالا وجودهایمان بار دیگر با هم درآمیخته ميشوند تا قربانياي ب...
تو مال من نبودی، دقیقا از همون لحظهای که به خودم اومدم و دیدم به طرز احمقانهای عاشقتم! از همون لحظهای که مچ قلبمو گرفتم وقتی داشت برای لمس تو بهم التماس میکرد و تند میتپید. تمام اون لحظاتی که روبهروم ایستاده بودی و من به بوسیدنت فکر میکردم، تو مال من نبودی. حتی اگه این فکر اشتباه بود، تو لیاقت نداشتی که زخم های ز...
هری استایلز یکی از اعضای گروه پسرونه، که بیشتر با شایعات مختلف و پنهان کاری در باره گرایش جنسیش شناخته میشه تو سطح جهانی شهرت داره... عین حال لویی تاملینسون دوست صمیمی هری استایلز تو منچستر جای که هردوشون بزرگ شدن، روزهای خودشو به عنوان یه نوجوان بیست و چهار ساله در معمولی ترین حالتش میگذرونه.. چی میشه وقتی هری به لو...
لویی تاملینسون، صاحب یه عمارت بزرگ در اطراف لندنه که رازهای زیادی رو در دیوارهاش پنهان کرده. لویی بعد از چندین سال تصمیم به عوض کردن دکوراسیون عمارتش داره تا مدرنیزهش کنه. و چه کسی بهتر از هری استایلز که معروفیت زیادی داره و توی این کار به شدت حرفهایه؟