Familiar stranger
اين كار هر روزش بود، صبح زود تلفن زنگ ميخورد و تا برميداشتم قطع ميكرد، بعد هم يه شاخه گل رز جلوى در خونمون بود. آخه اين چه جور ابراز عشقيه من نميدونم!
اين كار هر روزش بود، صبح زود تلفن زنگ ميخورد و تا برميداشتم قطع ميكرد، بعد هم يه شاخه گل رز جلوى در خونمون بود. آخه اين چه جور ابراز عشقيه من نميدونم!
عشق پشت صحنه های خاک گرفته ی غرور و اشتباهی که تا ابدیت در پس دنیای تاریک ماندگار شده و از خود گذشتی تنها ناجیه ان است .... چه چیز در پس شهرت نهفته ؟ .... و چه چیز را میتوان پیدا کرد .... ای داستان عشق ممنوع فرشته و شیطان است .
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.