Complicated[H.S][EDITING]
:همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت تو شبيه برفي - خوشگل و سرد
:همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت تو شبيه برفي - خوشگل و سرد
"It was your love that got us into this mess" she said, running her hands over my shoulders. "Well, baby, it's going to be yours that gets us out of it" I said quietly. ~ Sequel to Excessive WARNING: Contains sexual content and mature language, read at own risk!! Copyright All Rights Reserved © fxckingpayno
"I have been watching you for a while now, my love" he whispered darkly in my ear. "Why are you doing this to me" I squeaked, earning a low chuckle from him. "Because" he said, moving his hands from the wall above my head and down my body, resting very low on my waist. "I can". ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~...
بالای صخره ها نشستم و به دریا خیره شدم خیلی دلم برات تنگ شده اما من نمیتونم بدون تو دنیا خیلی سخته..خیلی سخت میخوام بیام پیشت حاضرم کل دنیامو بدم اما فقط یه بار...فقط یه بار لبخند خوشگلتو ببینم من نمیتونم دیگه نمیتونم بدون اون نمیتونم خدایا دیگه نمیتونم
khob guys in Y fanfic dar morede 1d mibashd. hameye pesara hm hastn. shakhsiat ha ro hm bad az Chapter1 mizarm ta bahashun ashna shin. nazaretun ro ham dar morede dastan Bgin plz... omidvarm az FF khoshetun Biad! ;-)
چیکار می کنی اگه هم اتاقیت کسی باشه که بیشتر ازهمه ازش بدت میاد؟امی الان داره زندگی می کنه با دشمنش ،کسی که قلب اونو شکسته و اون ازش بدش میاد اون کسی نیست جز هری استایلز .
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.