Guitarist
گيتار.. شروع عشق ما
یه تونل خیلی پر رمز و راز توی شهری که کارتر توش زندگی میکنه وجود داره. از وقتی یه دختر بچه بود بهش گفته بودن به اون تونل نزدیک نشه. خطر توش کمین کرده و این کارترو میترسوند. هیچکس نتونسته بود تهشو ببینه، حتی نورم نمیتونست به ته اونجا برسه. حالا یه دختر نوزده ساله اس با یه همچین حس کنجکاوی .دوستای کارتر اونو کشوندن توی...
فقط ما بودیم، خیلی چیزا تغییر کرده بود، ما چه بلایی سر خودمون آوردیم؟ هیچ کدوم نمیدونیم چه اتفاقی افتاده...
وقتی عاشق کسی هستی که داره تو رو به قتل میرسونه،برات انتخابی باقی نمونده. چطور میتونی فرار کنی؟ چطور میتونی بجنگی؟ وقتی که تمام این کارها بیشتر به اون صدمه میزنه... وقتی زندگیت تمام چیزی هست که میتونی به اونی که دوسش داری بدی،چطور نمیتونی تقدیمش کنی؟ اگه اون کسی هست که خالصانه دوستش داری...
فلورا دختري كه با خانوادش به دليل شغل پر دردسر پدر و مادرش از لندن به لس انجلس اومده. اون به يه دبيرستان جديد ميره اونجا دوستاي خوبي پيدا ميكنه ولي با كلي راز از زندگيشون كه حتي فلورا از وجودشون خبر نداره. اون و هري انگار خوششون مياد از هم ولي اصلا اينجوري رفتار نميكنن رابطه اونا خيلي سريع و يه دفعه شروع ميشه ! ولي...
اسم من انجل فیتیس هست...ساکن منطقه ده، بدترین و افسرده ترین منطقه کشور(اخر الزمان) ... من از خانواده ام محافظت میکنم با تمام توانم ولی من چقدر میتونم دووم بیارم؟من زندگی رو پس زدم و اغوش مرگ رو پذیرفتم ولی زندگی کار اش با من تموم نشده بود و هنوز نقشه های کثیفی در راهم قرار داده بود...هری بین ادمهای قوی و دروغگو بود ول...
این داستان در باره ی هری و تیلور هست و یک داستان متفاوته این نوشته خودم نیست من فقط ترجمه میکنم براتون
رزا دختری تنهاست که یک زندگی ساده داره اما همه چیز عوض میشه وقتی یه موجود خبیث وارد زندگیش میشه آیا اون واقعا یه روحه؟
گاهی وقتا سختیای زیادی برات به وجود میاد....اونقدر زیاد که نمیتونی فکرشو بکنی... به امید این زندگی میکنی که تموم میشه...اینده ای روشن در انتظارته.... پایان نامه هر زندگی خوشه...اگه دیدی خوب نشده بدون پس اخرش نشده... تحمل کن و به اینده روشنت فکر کن که در انتظاره توهستش (اپریل پرل) *شخصیت اصلی داستان*
-چى اذيتت ميكنه؟ -گذشته!!! -انقد تو گذشته نمون اميلي!!! اون ديگه تموم شده!!!
چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش...
Cassandra Lowe's parents seem to be always working, making them leave behind their two children with relatives far more then they would like. When Cassie's father gets a call for him and his wife to take a trip to Australia, thousands of miles away from their children. They accept the offer but know they can't leave...
اونا همین نزدیکی هان تو نمیدونی کودوم خونه یا خیابون شاید اعتقاد نداشته باشی ولی اونا باهات کاری میکنن که که باور کنی شاید اتفاقی عاشقشون بشی
I Didn't Want To Fall In Love Again I Knew i Would Break Again And Now I'm In Pieces Again
فن فیکه هری استایلز Love & Hate .... 2 word Which each other are enemy.. ❤✖❤ . همیشه بهت گفتم: "ازت متنفرم" ولی ایندفعه میخوام بهت بگم: "دوستت دارم" L❤VE & Hate عشق و نفرت
اکادمی وُرتینگتون؛یکی از با اعتبار ترین اکادمی در کل انگلستان. خب این همچنین ب اکادمی سکس هم معروفه چون وقتی یه بار وارد شدین باید سکس داشته باشین ...با یه دانش اموز بزرگتر ، دانش اموز کوچیک تر یا حتی یه معلم. یه بار کساندرا رز ءِ زیبا و پاک وارد راهرو میشه دخترا پسرا و حتی معلما ازش ازش خوششون میاد ... خب،از پاکیش...
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction