Select All
  • crush
    58.4K 8K 47

    این داستان یه مثلث عشقیه بین یه دختر ساده و درس خون به نام کامیلا، بهترین دوستش کلی که یه پسر درس خون مثل خودشه و یه پسر هات و جذاب و به قول معروف بچه بد (bad boy) مدرسه به نام هانتر که یه راز بزرگ داره که هیچ کس ازش خبر نداره.

    Completed   Mature
  • People change(fanfic H.S)
    79.7K 8.7K 100

    اين داستان درمورد دختريه كه تو كشور خودش نميتونه تواناييش رو به نمايش بذاره پس استعدادش تو يه كشور ديگه شناخته ميشه و تو سن تقريبا كم وارد دنياي هاليوود ميشه... اون مثل يه نوجوون معمولي نبود... ميدونست زندگيش قراره عوض بشه... ميترسيد... ميترسيد دلش واسه خانواده ش تنگ بشه... ميترسيد خيلي چيزا ازش گرفته بشه... ولي اگه...

    Completed  
  • Guitarist
    79.3K 10.1K 60

    گيتار.. شروع عشق ما

    Completed  
  • the devil
    19.6K 1.6K 29

    وقتی تیفانی با یه پسر خوش قیافه و خوب به اسم هری ملاقات میکنه برای اولین بار عاشق میشه و فکر میکنه باید تا تموم عمرش با هری باشه اما گاهی وقتا سرنوشت بر خلاف میل افراد رغم میخوره...

    Completed  
  • یک ساعت مانده به مرگ
    986 150 1

    آخرین روز زمین بود. اخبار گفته بود امروز همه چیز تمام می شود.پایان نزدیک بود و بالاخره زمان مرگ فرا رسیده بود. در خیابان قدم می زدم و به سمت خانه می دویدم. قرار بود زمین در ساعت ده و سی و سه دقیقه شب، از بین برود.

    Completed  
  • Who Am I ?
    9.8K 1.1K 28

    ما تو مدرسه ی شبانه روزیه m.mcCartney بزرگ میشیم تا وقتی که زمانش برسه و اگه شانس بیاریم میتونیم یه شغل پیدا کنیم و بیرون از اینجا کار کنیم و این داستان زندگیه ماست . . . . دوستان این داستان جدیدمه سبک درام امیدوارم بخونید و خوشتون بیاد والبته بگم شخصیت های این داستان از گروه وان دایرکشن نیست

    Completed  
  • Once upon a time
    22.7K 3.2K 67

    داستان انگليسي فارسى اى درمورد آریانا پهلوان، دختری هجده ساله است که به تازگی از ایران به انگلیس مهاجرت میکند. او در لندن در مدرسه ای شبانه روزی ثبت نام می کند و. در كنار اتفاقات گوناگون، با پسرى به نام هرى استايلز كه عضو يكى از گروه هاى موسيقى دبيرستان هست آشنا ميشود...

    Completed   Mature
  • simply mine
    8.6K 1.3K 29

    مگان و جیک دو تا دوست صمیمی هستند. هر دوشون خانواده فقیری دارن و فقط همدیگه رو دارن.هر دو دانش آموز سال آخر دبیرستانند. جیک بعد از اینکه تمام طول تابستون توی شهر دیگه بوده و تازه برگشته حالا احساس میکنه که مگان رو بیشتر از یه دوست معمولی دوست داره و می خواد به مگان اینو بگه .اما اتفاقاتی می افته که ....

  • Don't let me go [persian fanfiction_ by bahar!]
    18.6K 2.3K 35

    تنهام نذار... تنهام نذار... تنهام نذار که از تنهایی خوابیدن خسته شدم.

    Completed  
  • The Reason [persian]
    292K 24.2K 97

    |H.S fanfiction| "كى فكرشو مى كرد و عشقمون كارساز باشه؟"

    Completed  
  • Through The Dark [H.S]
    238K 16.4K 56

    [Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...

    Completed