GAME OVER ( persian fanfic)
يهـ عـِشقِ خطر ناكـ ؟ fan_fic
يه وقتايي هست كه خوابي ولي همه چيز ارو ميشنوي و گاهي اوقات ميبيني، بعضي وقتا دوس داري بلند بشي و جوابشونو بدي اما زمان هايي هست كه دوس داري خودتو به نشنيدن بزني،دوس داري به اون صداها بي توجهي كني و براي هميشه چشم هاتو ببندي.دوس نداري بيدار بشي٠
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.