Select All
  • هیجان عشق( قسمت اول ) _ Thrill Love
    433 13 1

    _هووووووف بالاخره راحت شدم . از الان تا سه ماه دیگه آزاد و بیکارم . _مانسا من رفتم . تعطیلات خوش بگذره . _ ممنون عزیزم. _ بابای. کیفم رو روی کولم انداختم. یک نفس عمیق کشیدم تا خستگی نه ماه درس و مدرسه از تنم بیرون بره . قدم زنان با کفش های صورتیم شروع به راه رفتن کردم. _ سه سال از دبیرستان گذشت . فقط یه سال دیگه موند...