A human among vampires
اين داستان در مورد دختري است كه يك خواهر بزرگ تر دارد و پدر و مادرش تازه فوت كرده اند و قاطي مسائل دو برادر سالواتوره ميشه
اين داستان در مورد دختري است كه يك خواهر بزرگ تر دارد و پدر و مادرش تازه فوت كرده اند و قاطي مسائل دو برادر سالواتوره ميشه
اون اسيبا منو خرد کردن!زندگيمو!دنيامو!اين منو عوض کرد!من از سنگ شدم!خودم نخواستم!ولي يه لايه ي سنگي رومو پوشوند تا بهم آسيب ديگه اي نرسه!ولي فقط از من محافظ نکرد در قبالش يه چيزي رو از من گرفت!عشق!محبت!احساساتم!اينا چيزايي هستن که ديگه تو زندگي من معني نداشتن...تا وقتي که يکي منو نجات داد! يه چيزي!دوتا چشم!
کی فکرش رامیکرد که او .............. از آدمی گرگ نما باشد .......... چه کسی میدانست که او دختری از جنس گرگ باشد.