Black and white(harry styles)
تو هيچوقت نميتوني از خودت فرار كني يا از سرنوشتت تو نميتوني از تاريكي فرار كني اون هميشه دنبالت ميكنه اون هميشه باهاته مثل يه سايه مثل گذشتت مثل الان...
تو هيچوقت نميتوني از خودت فرار كني يا از سرنوشتت تو نميتوني از تاريكي فرار كني اون هميشه دنبالت ميكنه اون هميشه باهاته مثل يه سايه مثل گذشتت مثل الان...
میخواهم با خانواده ی ملیک اشنا بشید... مهم تر از اون.. میخواهم با زین اشنا بشید.... . با دقت به این داستان گوش بدید ... بهتون قول میدم این خانواده با بقیه خانواده ها خیلی متفاوته مطمئنم این از خانواده خوشتون میاد
"تو هم میتونی یه وارث باشی" "من یه وارث هستم" سکوت تو وارث خوشبختی و قدرت و ثروتی و من وارث درد و حقارت و ترسم" "تو شاه خوشبختی و من ملکه ی بدبختی
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرای...
چیکار می کنی اگه هم اتاقیت کسی باشه که بیشتر ازهمه ازش بدت میاد؟امی الان داره زندگی می کنه با دشمنش ،کسی که قلب اونو شکسته و اون ازش بدش میاد اون کسی نیست جز هری استایلز .
خدای دیوونه ها؟ ما دیوونه ایم؟ آره دیگه... ما دیوونه ی عشقیم! عشقی که همه ی زندگیمونو عوض کرد!
Malory White is a young 20 year old girl who just finished college and started her own independent life.Who knew that it would be so hard? She lives in a small apartment and have a little money left from the money she got from her parents. Since she finished college she started to look for a good job.When she finally...
"I never want to see him again." Those were the words when Malory was sat into the plane to California. Of course nothing ever happens as I want. 2 years later I find him in the same club as I am, sucking faces with some read-head in girls bathroom. Wonderful.
این داستان درباره دختریه به اسم کلسی که مادرش بخاطر سرطان سینه ممکنه چند وقته دیگه بمیره و اون مجبور میشه که با هری ازدواج کنه...اما آیا اون میتونه عاشق هری بشه؟؟ نویسنده اصلی: @SumNawaz امیدوارم خوشتون بیاد...
هیچ وقت فکر نمی کردم یه لجبازی کوچولو با یه غروره مسخره انقدر بهم صدمه بزنه
جهان در حال حاضر تغییر کرده و توسط چهار سلطنت متفاوت حکومت ميشه. هري استایلز پادشاه سرنتیل چشم های فریبنده ی سبزو موهای تیره رنگ آشفته ای داشت. شعارش: عشق هیچ قدرتی نداره و خشم از قدرت مطلق برخوردار است. ملودی، خیلی زود قراره ملکه النیا بشه، نفیس ترین خانمی که تا حالا دیدین؛ شجاع، تزلزل ناپذیر و نیازهای همه مردم سلطنت...
اکادمی وُرتینگتون؛یکی از با اعتبار ترین اکادمی در کل انگلستان. خب این همچنین ب اکادمی سکس هم معروفه چون وقتی یه بار وارد شدین باید سکس داشته باشین ...با یه دانش اموز بزرگتر ، دانش اموز کوچیک تر یا حتی یه معلم. یه بار کساندرا رز ءِ زیبا و پاک وارد راهرو میشه دخترا پسرا و حتی معلما ازش ازش خوششون میاد ... خب،از پاکیش...
سقوط یه هواپیما ممکنه خیلیا رو از بین ببره و میتونه زندگیه خیلیارو هم عوض کنه..........! سرنوشت تو یه جنگله ناشناخته یه جوره دیگه رقم میخوره!!!
"I have been watching you for a while now, my love" he whispered darkly in my ear. "Why are you doing this to me" I squeaked, earning a low chuckle from him. "Because" he said, moving his hands from the wall above my head and down my body, resting very low on my waist. "I can". ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~...
"It was your love that got us into this mess" she said, running her hands over my shoulders. "Well, baby, it's going to be yours that gets us out of it" I said quietly. ~ Sequel to Excessive WARNING: Contains sexual content and mature language, read at own risk!! Copyright All Rights Reserved © fxckingpayno
از آخرین باری که صحبت کردم 14 سال گذشته، 14 سال سکوت، دکترا بهم گفتن که دیگه نمیتونم صحبت کنم، حتی اگر هم میتونستم صحبت کنم هری استایلز باعث می شد که، لال بشم...