numb life//B1
من دختری،با احساس و خندون و مهربان بودم ولی منو شکستن،از عزیزترینهام گرفته تا کسایی که حتی نمیشناختم. ولی میگن که فردا بهتر خواهد شد، یعنی فردایی هم وجود داره؟
من دختری،با احساس و خندون و مهربان بودم ولی منو شکستن،از عزیزترینهام گرفته تا کسایی که حتی نمیشناختم. ولی میگن که فردا بهتر خواهد شد، یعنی فردایی هم وجود داره؟
سلام. من جیلیان لی مستر (Leemaster ) ،متاسفانه یک پسرخاله دارم.یک پسر دست و پاچلفتی خنگ وصدالبته بچه ننه... نمیدانم من چه گناهی کرده ام که اولا خانه شان دیواربه دیوار ماست.دوما ،هم کلاسی هستیم و هرروز قیافه مسخره اش را می بینم. لعنتی .. ازاین بدتر هم می شود؟ ○_○
یه فن فیکشن طنز راجب وقتی که هریه پانک اتفاقی سر از ایران در میاره اون تو ایران با جواد(زین)و نایب(نایل)و جمال(لیام) و جلال(لویی) اشنا میشه هرکدوم از اونا یه اتفاق جدید برای هری درست میکنن ممکنه هری تغییر کنه ممکنه بدتر بشه:) از دست ندید
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
هیجانی ، عاشقانه و درتی +18 "همه چیز بایه تصادف شروع میشه که اول خیلی تلخ به نظر میومد !" داستانه یه دختره فقیره که یه روز توی خیابون با یه ماشین تصادف میکنه و از اونجایی که توانایی مالی برای پرداخت خسارت ماشین طرف مقابل رو نداره قبول میکنه هرچیزی که صاحب ماشین گفت رو قبول کنه.. و وقتی صاحب ماشین،یا همون لیام پین ازش...
گناه هایی برای زنان درکتاب مقدس: 1.سوار کاری برای زنان عیب است. 2.کار کردن زنان بیرون از خانه عیب است. 3.طلاق گرفتن زن عیب است. و.. تنها کاری که دراین جامعه از زنان میخواهند.نگه داشتن نجابت خود تا وقتی که با کسی ازدواج کنن است.و گوش کردن دستورات شوهر شان است و بدنیا اوردن فرزند. و البته که مردان هم همین توقع از همسرشا...
دستشون و از دهنت مى برن پايين و پايين تر و وقتى به قلبت رسيدن دم گوشت آواز سوگواريت و مى خونن.وقتى لا به لاى زمان گمشدى واقعا چى كار مى كنى تا دقيقه ها رو سريع طى كنى و به حال برسى؟
داستان راجع به دختريه كه يه باند خلافكار خانوادشو به قتل ميرسونن و اونم به سختي فرار ميكنه و ميره با تنها دوست و اشنايي كه داره زندگي ميكنه و كم كم يه سري رازها راجع به خانوادش ميفهمه و تصميم ميگيره انتقام بگيره و......
اون از من گذشت که به ارزوهاش برسه از منی که به خاطر اون از همه ی ارزوهام گذشتم
تو هيچوقت نميتوني از خودت فرار كني يا از سرنوشتت تو نميتوني از تاريكي فرار كني اون هميشه دنبالت ميكنه اون هميشه باهاته مثل يه سايه مثل گذشتت مثل الان...
انسان؟خيلي وقته چيزي ازشون نشنيدم! اينجا فقط بايد هيولا باشي! ________ اين داستان شامل صحنه هاي خشن و مثبت هجده ميباشد! اگر مشكل داريد خواهش ميكنم وارد نشويد!❤️ #9 in fanfiction
فن فیکه هری استایلز Love & Hate .... 2 word Which each other are enemy.. ❤✖❤ . همیشه بهت گفتم: "ازت متنفرم" ولی ایندفعه میخوام بهت بگم: "دوستت دارم" L❤VE & Hate عشق و نفرت
بیگانه ها همه جا هستن اونا ممکنه همین الان زیر تخت خوابتون یا تو کمد لباس هاتون و یا انباری خونتون قایم شده باشن! اما نگران نباشید اونا به شما آسیبی نمی رسونن تا زمانی که شما اونها رو صدا میزنید!
هیچ کس نمی دونه که این دختر،از شونزده سالگیش تمام خوبی ها و رویاها و معصومیتشو زیر ماسک قایم کرده… هیچ کس قرار نیست بدونه اون واقعاً کیه… هیچکس به جز… یه پسر با چشمای سبز.
اسم من هری استایلز هست.من یک زندگی نرمال و خوب داشتم تا اینکه چشم های بنفش اون دختر منو تصخیر کرد وقتی که اون داخل دبیرستان جادو شد.ولی اون یک نژاد تالن بود و من یک جادوگر با موفقیت هایی که منو از بقیه جدا میکرد چون من شجاع و کله خر تر از بقیه بودم خودمو تو دردسر میندازم و بعد قهرمان میشم.ولی اون از من نیست.اون یه اشر...
سال : 4016 زندگی کردن تو دنیای امروزی مثل موندن توی یه تونل وحشت برای نیم ساعت کامله. همه چیز الان پیچیده اس، گابریلا دختری بود که در آرامش خیالی زندگی میکرد، قبل از اینکه آدام تصمیم به دزدیدنش بگیره. آدام برای اینکه بتونه کل کره زمین رو تو مشتش بگیره دست به هر کاری میزنه. همه چیز تغییر کرده، دیگه کسی نمیتونه تو آرامش...
اون فقط منتظر بود تا مردی که دوست داشت (هری استایلز)بهش چند جمله رو بگه... "من واقعا متاسفم ،من رو ببخش بخاطر همه چیز،من هنوز عاشقتم بیا صفحه اخر کتاب عشقمون رو دوباره بنویسیم با پایانی شاد...و...فقط یه چیز میخوام... با من ازدواج میکنی؟" اما اون چقدر باید منتظر بمونه و فرصت هایی که برایه خوشبخت شدن بهش داده میشد روناد...
نوع داستان: طنز و +18 اسمش روشه dirty work =کاره کثیف جنبه داری بخون.... باشه؟!
"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضاحی داشتم،همه چی واسم داغون بود. اما هیچوقت نمیدونستم که یه نفر میتونه وارد حصارم بشه و تمام چیزی که اذیتم میکنه رو درمان کنه..."
[complete] این داستان یه عشقه یه عشق پوچ یه عشق یک طرفه که به جایی نرسید و داستان یه زندگی که نابود شد و سوخت و همه اینو فهمیدن به جز کسی که باید میفهمید _______________ عشق... بعضیا میگن شیرینه و همه باید یک بار عاشق بشن اما من مطمئنم چیزی که اونا حس کردن عشق نبوده ، شاید بشه اسمشو هوس گذاشت... م...
جهان در حال حاضر تغییر کرده و توسط چهار سلطنت متفاوت حکومت ميشه. هري استایلز پادشاه سرنتیل چشم های فریبنده ی سبزو موهای تیره رنگ آشفته ای داشت. شعارش: عشق هیچ قدرتی نداره و خشم از قدرت مطلق برخوردار است. ملودی، خیلی زود قراره ملکه النیا بشه، نفیس ترین خانمی که تا حالا دیدین؛ شجاع، تزلزل ناپذیر و نیازهای همه مردم سلطنت...
اين داستان فصل ٢ داستان people change هست و يه جورايي اونو كامل ميكنه و عاقبت همه رو مشخص ميكنه ولي شخصيتاي اصلي نسل بعدشونه… ناتالي يا نيكي يه دختر بده كه به مرور زمان شخصيتش عوض ميشه…
رانی درد های زیادی رو تحمل کرده. در شش سال اول زندگیش مجبور به تحمل دعواهای خانواده اش بوده، مادرش جلوی چشمش از بین رفت، با کسی غریبه بزرگ شد و هیچ دوستی کنارش نداشت. حالا پانزده سال از قتل مادرش گذشته، اون لندن اومده و جایی میخواد کار کنه که روی پرونده مادرش و کسایی که به وسیله یک نفر کشته شدن تمرکز دارند... (اینو وق...
+تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار ماشين ميشه* +كدوم گورى دارى ميرى؟ +ادوارددد! سياهى مطلق...به ياد نياور...