protecting him ꗃ ziam ✓
آتشی که سوزوند و آبی که درد داشت #Ziam_Mayne
تو میخوای چی رو نقاشی کنی؟" "تو رو" "original story by @boytoys" "cover story by @HarrietStylse
زین: "بهم تکست نده لیام،وات د فاک؟! [a.m 2:03] " لیام: "من هنوزم دوستت دارم،خیلی ناامیدم میکنه،ولی من کدوم خریم که به این نه بگم؟خواهش میکنم دوستم داشته باش!...[2:06 a.m] " Cover : @SweetSoog
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
Tessa Young is an 18 year old college student with a simple life, excellent grades, and a sweet boyfriend. She always has things planned out ahead of time, until she meets a rude boy named Hardin, with too many tattoos and piercings who shatters her plans.
|Спасибо большое паблику vk.com/one_direction за перевод.