if i'was Briana
برگه ازمايشو رويه ميز كوبيدم و به خودم فحش دادم. همش تقصير خودته انجلا همش تقصير خوده لعنتيته. من با اين بچه چي كار كنم اصلا اين بچه كيه. لعنتي. لعنت به هرچي كلاپه لعنتيه.
برگه ازمايشو رويه ميز كوبيدم و به خودم فحش دادم. همش تقصير خودته انجلا همش تقصير خوده لعنتيته. من با اين بچه چي كار كنم اصلا اين بچه كيه. لعنتي. لعنت به هرچي كلاپه لعنتيه.
درد زیر شکمم داشت طاقت فرسا می شد اشکام صورتمو می شستن. بدنم کاملا لخت بود. اون تیکه های کوچک که باید نقش لباس زیر رو داشته باشه پاره شدن. به موجود وحشی کنارم نگاه کردم و اشکام رو پاک کردم. من چه گناهی جز زیبابودن داشتم که به اینجا کشیده شدم و هروز منو مجبور به این کارا میکنن. من یک زندگی طبیعی میخوام...