daddy
تمام زندگیم تو سیاهی فرو رفته بود..پر خنده های ک بوی هرزگی میداد. یه نگاه به عقب کردم دلیل این چی میتونست باشه؟ وررد من به سال چهارم دبیرستان... اشنایم با اون.... روزی که تو انباری موزه زندانی شدم... شبی که با معلم تاریخم خوابیدم...... و یا شایدم روزی ک... شاید از اولشم باید میدونستم ک نباید واس یه دبیر عقده ای پلکا...