Select All
  • daddy
    3.2K 222 3

    تمام زندگیم تو سیاهی فرو رفته بود..پر خنده های ک بوی هرزگی میداد. یه نگاه به عقب کردم دلیل این چی میتونست باشه؟ وررد من به سال چهارم دبیرستان... اشنایم با اون.... روزی که تو انباری موزه زندانی شدم... شبی که با معلم تاریخم خوابیدم...... و یا شایدم روزی ک... شاید از اولشم باید میدونستم ک نباید واس یه دبیر عقده ای پلکا...

    Completed  
  • pain
    3.4K 155 3

    Bdsm story ♀The record is #8 in the Wattpad♀

  • color
    2.5K 230 6

    یه عشق یا احساس همیشه قرار نیست شروع خوبی داشته باشه... گاهی وقتا اون شروع افتضاحه... بد،اونقدر بد که تصورشم نمیشه کرد... منظورم بهم افتادن،همو نخواستن،یهو هم اتاقی شدن با یکی که ازش متنفری یا اینجور چیزا نیست... یه بچگی کردن خالص... یه اشتباه که روح و جسم یکی از طرفینو تا مرز نابودی میبره...عذاب وجودان که تو وجود طرف...

  • Twinge (Styles brothers Fanfic)
    71.2K 7.2K 86

    +تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار ماشين ميشه* +كدوم گورى دارى ميرى؟ +ادوارددد! سياهى مطلق...به ياد نياور...

  • Strawberry Milk (Persian Translation)
    113K 12.7K 24

    توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.

  • The Problems (larry persian)
    29.9K 2.5K 12

    مشکلات بعد از ازدواج. لویی و هری همه چی دارن ولی فقط یکم سلیقه هاشون فرق میکنه. شاید همیشه سکس راه حل خوبی نباشه.. اونا میتونن باهم این مشکلات و حل کنن یا مجبور میشن از هم جدا بشن؟ #larrystylinson

  • ziall imagine (Persian)
    11.1K 785 11

    اینجا داستان های کوتاه با شیپ زایل میزارم و امیدوارم دوس داشته باشین.

  • Why'd you only call me when you're high?! [Ziam]
    39.3K 4K 25

    زین و لیام ، زوجِ جوون، با کلی مشکل و دردسر تو رابطشون... از زمانی که لیام اخراج شد ، همیشه به طرز وحشیانه و وحشتناکی مست به خونه می اومد... بنظرتون زین صبر میکنه تا دوباره رابطشون جون بگیره؟یا کلافه و خسته میشه از این لیام همیشه مست و وحشتناک و میزاره میره؟؟!! در واقع چه اتفاقی میوفته؟... [Completed]

    Completed  
  • Unknown number(persian translation)*Completed*
    102K 14.8K 36

    شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس...

    Completed   Mature
  • Force And Hate(L.S/BDSM)
    663K 52.6K 87

    هری لبای خشکش رو از هم باز کرد ولی صدایی ازشون خارج نشد.لویی گفت من یه قرارداد نوشتم تو اونو امضا میکنی و بعد منم اجازه میدم بهت غذا بدن و بعدشم میتونی بخوابی.نظرت چیه فرفری؟ هری دندوناش رو از خشم روی هم فشار داد.

    Completed   Mature
  • Last First Kiss ~ Ziall
    28.8K 3.6K 24

    چی میشه اگه نایل عاشق صمیمی ترین دوستش بشه ؟؟ چه اتفاقی برای احساساتش می افته ؟ آیا زین این عشق رو قبول میکنه ؟! . . . . Persian translation

    Completed   Mature
  • I will always love you (narry.persian)
    22K 2.3K 47

    من یه عوضیم،ولی نه یه عوضی بد!

  • freak(narry)(persian)
    29.2K 4.1K 23

    "اون کیه؟" "نایل ،یا یه همچین چیزی،اون عجیب غریبه" "عجیب؟" "اره ،اون حرف نمیزنه"

  • Styles's Car (Narry)(Persian)
    11.4K 1.5K 28

    _ برو از ماشینم بیرون... + منم با خودت ببر... خواهش میکنم

  • Blowing Mind (Persian Translation)
    40.2K 4.7K 14

    ❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.

    Completed  
  • Mystery Of His Eyes (Narry)
    13.5K 1.7K 32

    داستان از اون جایی شروع شد که دوتا چشم سبز رو به روم قرار گرفت،و من بدون توجه به شخصی که صاحب اون چشما بود خودمو بهشون سپردم و متوجه تغییرات زندگیم نشدم.

  • Sin (persian translation)
    363K 51.5K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completed  
  • Brother/L.S
    34.9K 4K 22

    من عاشق برادر ناتنیم شدم. این از همون اول شروع شد. وقتی چشم هام به چشم های سبزش برخورد کرد.

  • You & I (narry)
    19.1K 2.6K 30

    لامصب پر کردن این یه تیکه از نوشتن خود فنفیک سخت تره.ولی باید یه چیز بنویسم دیگه خب این اولین فنفیکمه که مینویسم.اونم به اصرار دوستان. شیپش نریه. نایل عاشق هریه ولی فکر میکنه هری لویی رو برای دوستی ترجیح میده. پسرا تو همون فضای گروهن و شغل یا شخصیت متفاوتی ندارن. خلاصه امیدوارم خوشتون بیاد.چاکریم فعلا

    Completed  
  • Sinner Clean haned (Narry)(persian)
    23.4K 3K 33

    در مسیر دادن ،دل‌دادن سخته...

    Completed  
  • Bodyguard(narry)(persian)
    43.3K 6.4K 38

    "دلیلی که من اینجام تویی هری، من باید از تو مراقبت کنم و اهمیتی نداره که چه اتفاقی برام میفته. تو کسی هستی اما من نه. کسی اینجا به من نیازی نداره.این شغل منه که از تو مراقبت کنم" من، من بهت نیاز دارم، تو کسی هستی. من میخوام که تو کسی باشی نایل" " orginal story by @Onlythosewho cover by @HarrietStylse

    Completed  
  • This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation)
    160K 16.2K 18

    هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.

    Completed