Select All
  • Kill my mind | L.S
    856 156 7

    «شاید حق با تو بود، شاید هیچوقت نباید بهت نزدیک می‌شدم، ولی حالا که نزدیکتم، حتی نمی‌تونم یک قدم ازت دور بشم!» «نمی‌تونی.. یا نمی‌خوای؟» «از اولشم نمی‌خواستم، اما حالا، هم نمی‌خوام، هم نمی‌تونم هیچ‌جا جز کنار تو باشم!»

  • Haunted (L.S) completed
    10.1K 2.3K 22

    Completed ۱۹ژوئن سال ۱۹۲۴ در دهکده کوچکی در نزدیکی شهر لندن خانواده تاملینسون به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند طبق گفته یک شاهد آن شب دو مرد خانه تاملینسون را ترک کردند اما هرگز پیدا نشدند. بعد از قتل چند نفری ادعا کردند که پسر کوچک خوانواده را دیده اند خانه تا ۹۰ سال خالی بود تا اینکه زوج استایلز به همراه دو فرزند خ...

    Completed  
  • My heart beats for you
    386K 42.7K 70

    _Complete_ هری: معذرت ميخوام فرشته کوچولوی من... لویی:برای چی؟ هری: همش تقصیر من بود... باید ازت محافظت میکردم لویی: تو تلاشتو کردی هری هری: پس باید بیشتر تلاش میکردم... منو ببخش عزیز دلم لبخند تلخی روی لب های لویی شکل گرفت لویی: تقصیر من و تو نیست.... دنیا سخت گیر تر از اونيه که اجازه ی نفس کشیدن بهمون بده.... هری: و...

    Completed  
  • Change (L.S)
    160K 18.6K 49

    یه نفر که باعث میشه زندگیت تغییر کنه... . . . همونیه که تو رو عاشق خودش کرده...

    Completed  
  • Who Like Me [L.S] *completed*
    74.6K 10K 46

    (completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam

    Completed  
  • Human » Larry (Persian Translation)
    22.9K 3.9K 12

    "من از بوسیدن هری خوشم میاد."

    Completed  
  • Because Of Him ~[L.S]~
    14.2K 2.7K 32

    عشق فقط برای آدم‌های شجاعه. شاید زمانی به عشق نزدیک باشی و بهش اهمیت ندی، ولی زمان درستش که باشه، همه چیز سر جای خودش قرار می‌گیره.

    Completed  
  • Son of the Nun(L.S)
    31.1K 4.1K 24

    gay love,Romance,Horror شما هم فکر میکنین توی شهر کوچیکتون،هیچ اتفاقی نمیوفته؟فکر میکنین همرو میشناسین و روز ها همونجوری که فکر میکنین شب میشه؟ فقط یه لحظه تصور کنین،چشم هاتون رو ببندید و تصورش کنید،اگه شیر فروش محلتون اونی که فکر میکنید نباشه،راننده تاکسیی که اکثر اوقات سوارش میشید، اونی نباشه که نشون میده.رادیویی که...

    Completed  
  • Calendar! |L.S|
    29.7K 5.9K 17

    جایی که لویی به طور یواشکی، عاشق یکی از هم کلاسی هاشه. و از روزی که اون رو برای اولین بار دیده، روز های سپری شده ی روی روزشمارش رو با خودکار سبز رنگ خط می‌زنه. ______ -دوستت دارم لو. آوای خارج شدن این سه تا کلمه از بین بوسیدنی ترین عضو صورتت، باعث میشه احساس کنم ضربان قلبم زیر سرِ تو در حال اوج گرفتنه. حتی اگه در ای...

    Completed  
  • ~BeT~
    68.6K 9.3K 14

    |Larry Stylinson Teen Faction Short Story| "تو نمی تونی یکم با ادب تر باشی تاملینسون مگر نه؟" "نه دختر کوچولو, من همیشه این اخلاق شِتی رو داشتم! و بدون که با همین اخلاق تو رو به دست میارم! " "چطوره شرط ببندیم؟" این ففیک دارای فحش, مصرف مواد,اسمات می باشد!🔞⚠ ----------------- #1 highschool #1 harryandlouis #1 louisand...

    Completed  
  • ¦ βesTial €ity ¦
    13.4K 4K 47

    ¦ Larry Stylinson Mystery Novel ¦ مستر دیر عزیز من از شما طلب بخشش دارم من نه قاتلم نه گناهکار و نه طعمه! من نه به شما, و نه به بستیآل سیتی تعلق ندارم! لطفا پوزش بنده رو بپذیرید و بنده رو به لندن برگردونید! خدمتگزار شما مستر بانی. هشدار:عزیزان این ففیک به دلیل کریپی بودن و شاید ترسناک بودن برای همه مناسب نیست! همچنین...

    Completed  
  • Magic Mirorr on the Wall [L.S]
    16.6K 3.1K 7

    روزی روزگاری ملکه ی زیبایی به اسم لویی ویلیام تاملینسون زندگی میکرد. لویی همیشه گی ترین، زیباترین و پولدارترین در کوییرلند بود. تا اینکه یه روز، آیینه ی جادوییش بهش گفت هری استایلز گی ترین پسره. و اینجوری شد که از حسادت، اون تصمیم گرفت هری استایلز رو بکشه! [وضعیت:کامل شده]

    Completed  
  • Forest Boy [L.s]
    187K 37.6K 53

    Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.

    Completed  
  • Upside Down [L.S]
    15.7K 5.2K 19

    وارونه، دنیاییه که توش پسرها با قوانین دخترها بزرگ شدن و دخترها با قوانین پسرها. هری ای که داره لباس ها رو روی طناب وسط جنگل پهن میکنه با یه دختر که با دوستاش برای جمع کردن چوب و هیزم به جنگل اومده آشنا و عاشقش میشه، اما چیزی که نمیدونه اینه که اون دختر در حقیقت پسریه که برای فرار از سختی زندگی پسرونه، خودش رو شبیه د...

    Completed  
  • Liar [L.S]
    56.7K 6.9K 33

    اگر دروغ گفتنِ من ، به داشتنِ تو ختم ميشد ، من حاضر بودم زود تر از اينا اين دروغ رو فاش كنم !

    Completed  
  • •Fading• [L.S]
    216K 31.7K 48

    [Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...

    Completed  
  • •Sweet Creature• [L.S]
    41.6K 7.4K 21

    [Complete] هری انتظار نداشت که دبیرستان آسون باشه. خواهرش براش یه‌عالمه داستان تعریف کرده بود و هری میدونست که قراره توی یه جهنمِ چهارساله باشه. ولی جدا از همه‌چیز، اون دقیقا انتظار نداشت که فرشته‌ها هم توی جهنم بیان. Supernatural!AU °Persian Translation°

    Completed  
  • •Amazing Sin• [L.S]
    51.3K 7.6K 19

    [Complete] چرخ‌دنده‌های مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخ‌دنده‌های شیطانی‌ای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی هم مثل یه هرزهٔ واقعی رفتار میکنه. "میخوام یه چیزی بگم و شما هم به عنوان دوستام،وظیفه دارین که در ه...

    Completed  
  • Driver
    18.7K 4.9K 23

    #larry💚💙 #ziam💛❤ ❌COMPLET❌ ژانر :اجتماعی خونه ی من تو خیابون پنجم ویلسونه , همون خونه خرابه هایی که به سختی چند طبقه رو روی هم تحمل میکنن گاهی قبل اینکه سوار ماشین بشم و برم سر کارم به ترک های ریز و درشتش نگاه میکنم و با خودم میگم :اگه تو اینجوری شدی , پس چه بلایی سر من اومده ?

    Completed  
  • CATFISH | Complete
    45.1K 7.3K 30

    [ C O M P L E T E D ] داستانی که توش لویی سعی میکنه کسی باشه که نیست، هری فردی بی توجه و زین فردی مشکوکه و لیام برای همه اونجاست و نایل هم نایله. (یاهم داستانی که لویی به عنوان یه دختر از روی اینترنت با هری که اصلا به چیزی شک نمیکنه و استریته رابطه برقرار میکنه.لویی یه جورایی هریو دوست داره، ولی حتی خودشم نمیخواست این...

    Completed  
  • Infinite Blue [L.S]
    2.8K 574 12

    [Completed] من گناهکارم ! گناهکاری که هرشب با خوندن انجیل از خدا طلب بخشش میکنه و با رسیدن صبح و دیدن چشمات توبش رو میشکنه ! آبی بینهایتی که حالا قرمزی خون اطرافشو احاطه کرده و کاری از دست من برنمیاد زیبای من. همه منو با این میشناسن که شفا دهنده ام اما حالا نمیتونم برای نیمه ی جونم شفابخش باشم ! نمیتونم لب هایی که شرا...

    Completed   Mature
  • For Your Eyes Only [L.S] by Rain (Completed)
    9K 1.4K 32

    ✅completed✅ هری: شهرت چشمت رو کور کرده، دیگه حتی منی که تو اون روزای گوه زندگیت پیشت مونده بودم هم نمیبینی. کاش هیچ وقت اون کتاب لعنتیت چاپ نمی شد. میدونی چیه؟ اصلا خوب کردم که اینکار رو کردم، باید بدتر از اینا رو انجام می دادم! لویی بدون تغییر کوچیکی تو چهرش به پسری نگاه کرد که چه طور سعی داشت با یادآوری کار های خوبی...

    Completed  
  • Flightless Bird || ( L.S )
    7.1K 1.5K 37

    لویی رقصنده اصلی باله سلطنتیِ. وقتی رقیبش, اعجوبه ی بد خلقِ رقص ,هری ,به کمپانی ملحق میشه ,زخم های قدیمی دوباره سرباز میکنند و احساسات قدیمی دوباره شعله ور میشوند. در طی تولید ' دریاچه ی قو ' توسط کمپانی, رازی که عشق اونهارو محکوم به فنا کرده بود سرانجام فاش میشه. ولی آیا خیلی دیر خواهد بود؟ [ Persian translation ]

    Completed   Mature
  • For your eyes only [L.S]
    39.1K 7.7K 37

    [completed] عروسک باربی رفت. و همچنین پسری با موهای مشکی و مژگان بلند. همه میرفتند. what do you do when a chapter ends? Do you close the book and never read it again?

    Completed  
  • Bring Your Body Baby (I Could Bring You Fame) [L.S]
    1.4K 385 11

    FOOTBALL ROMANCE || - تابستان سال ۲۰۱٥، جاييكه هري ۱۸ ساله، تازه دبیرستان رو تموم کرده و بعنوان یه واتربوي توي تیم فوتبال موردعلاقه‌اش مشغول به کار شده. وظایفش خیلي ساده‌اس: ⟨ آماده باشه که به بازیکنا آب و حوله بده.⟩ ولي ظاهراً این شامل لويي تاملینسون، بازیکن ۲۳ ساله‌اي که تازه به پاري سن ژرمن منتقل شده، نمیشه؛ چون او...

    Mature
  • Blowing Mind (Persian Translation)
    40.4K 4.7K 14

    ❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.

    Completed  
  • jackpot (L.S) [Completed]
    84.4K 11K 48

    "قمار فقط یه باتلاقه. کافیه گوشه ی پات بیوفته توش تا تورو تا عمق وجودت تو خودش خفه کنه زرنگ باشی دیرتر خفه میشی... احمق باشی زودتر..."

    Completed   Mature
  • Drowning In Your Breath
    166K 29.5K 52

    راستش را بخواهی عشق، من هنوز هم امیدوارم حتی شاید امیدوارتر از امید هستم که هنوز هم لبخند می‌زنم که هنوز در آغوش می‌گیرم که هنوز وقتی یادت می‌افتم ناخودآگاه دستم می‌رود سمت شماره‌ات می‌نویسم «دلم برایت تنگ شده» گرچه شاید هیچ‌وقت جوابی نرسد شاید امیدوار هستم که هنوز لباس‌هایم نقش گل‌های داوودی دارند که هنوز نزدیک بها...

    Completed  
  • Legionnaire(L.S) [Completed]
    381K 50.7K 64

    " دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"

    Completed   Mature
  • Strawberry Milk (Persian Translation)
    113K 12.7K 24

    توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.