Seleccionar todo
  • مستر پروف لری استایلینسون
    27.6K 1.9K 15

    خیلی وقت ها پیش میاد هیترا بدون تحقیق راجب لری و بدون این که چیزی راجبشون بدونن سریع قضاوت میکنن.ما خیلی سعی میکنیم جلوی این قضاوت غلط رو بگیریم.اما واقعا اینقدر بحث لری گسترده ست که اصلا نمیشه تو یه جا جاش داد! ما اینجا سعی میکنیم تا جایی که میشه پروف های لری رو براتون بذاریم

    Completa  
  • Are You My Father (COMPLETED)
    50.5K 8.6K 21

    بعد از سالها لویی و هری دوباره بهم وصل شدن اما اینبار توسط یک دختر! آیا لویی پدر اون دختره؟! لویی چطوری قرار بفهمه؟ Larry Stylinson Fanfiction By: 96_nargesmd cover: Tiresise

    Completa  
  • Unfelling |ziam|
    67.6K 8.1K 37

    _زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام...

  • DADDY (Mpreg) - L.S (Persian translate)
    101K 7.8K 40

    لویی توی یه رستوران کوچیک به اسم جیجی تو دانکستر کار میکنه. هری هم معلم جدید کلاس دومه. ملاقاتشون زندگیه لویی رو زیر و رو میکنه اما اون عاشقه هر قسمت از این تغییره +هری تاپه اسمات هم زیاد داره و اینکه حاملگی مرد و اینا هم داره اگه بدتون میاد نخونید

  • Boys Divisional School Of Manners - Persian Translation
    163K 15.4K 46

    هدف از یه مدرسه ادب و تربیت چه کوفتی می‌تونه باشه؟! چیزی که من توقع داشتم نبود! اینو باید بگم! اساساً یه فیک BDSM. شامل لری/نیام/زیام/زاستین/. تمامی حقوق متعلق به boybands77@ هستش. این کار با دریافت « اجازه » داره ترجمه میشه!! all rights reserved to @boybands77

    Madura
  • Just Hold On(completed)
    439K 50.6K 60

    Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

    Completa  
  • Strawberry Milk (Persian Translation)
    113K 12.7K 24

    توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.

  • Brother/L.S
    34.8K 4K 22

    من عاشق برادر ناتنیم شدم. این از همون اول شروع شد. وقتی چشم هام به چشم های سبزش برخورد کرد.

  • Suicide Notes
    255K 36.3K 37

    مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.

  • All About You
    20.1K 4.5K 92

    • چیزهای کوچیک ، برای کتاب ها ..

  • RESTLESS (PersianTranslation)
    30.7K 2.7K 22

    این داستان شامل نوشته های جنسی، استفاده از الکل و خودآزاری میشه. اگر اذیت میشید، من خیلی جدی بهتون پیشنهاد میکنم که یه داستان دیگه بخونید. لویی تاملینسون همیشه باور داشت یا مجبور بود باور کنه که استریته. ولی وقتی که یه پسر چشم سبز به اسم هری استایلز شمارشو براش میزاره، هیچ نظری درمورد اینکه زندگیش چطوری تغییر میکنه ند...

  • Baby Boy . PersianTranslate (L.s)
    125K 9.8K 42

    "ددی ...همون *پت نیمِ جنسی نیست؟" "اگه تو بخوای میتونه باشه"

    Madura
  • jackpot (L.S) [Completed]
    84K 10.9K 48

    "قمار فقط یه باتلاقه. کافیه گوشه ی پات بیوفته توش تا تورو تا عمق وجودت تو خودش خفه کنه زرنگ باشی دیرتر خفه میشی... احمق باشی زودتر..."

    Completa   Madura
  • Difference
    163K 21.1K 92

    اونا عاشق هم شدن اما باید یاد بگیرن عشق تنها دلیل برای باهم بودن نیست پس باید برای باهم بودنشون دلایل دیگه ای داشته باشن... Larry Stylinson Fanfiction start: 94/12/1

    Completa  
  • friends with benefits (L.S)
    236K 28.7K 31

    لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...

    Completa  
  • Why'd you only call me when you're high?! [Ziam]
    39K 3.9K 25

    زین و لیام ، زوجِ جوون، با کلی مشکل و دردسر تو رابطشون... از زمانی که لیام اخراج شد ، همیشه به طرز وحشیانه و وحشتناکی مست به خونه می اومد... بنظرتون زین صبر میکنه تا دوباره رابطشون جون بگیره؟یا کلافه و خسته میشه از این لیام همیشه مست و وحشتناک و میزاره میره؟؟!! در واقع چه اتفاقی میوفته؟... [Completed]

    Completa  
  • Speed (Zayn Malik Fanfiction)
    3.7K 322 73

    وقتی کلمه حسادت رو میشنوین،چی به ذهنتون میاد؟؟ شاید بگید حسادت بده؛ولی زمانی خوبه که ازش به عنوان یه انگیزه برای بهتر کردن خودت استفاده کنی. رقابتمون،رقابت نبود.حسادت بود! متاسفانه با حسادت توی درد سر افتادم... از من میشنوید جای حسادت ، خودتونو بهتر کنید! **** اره.... من قدرشونو ندونستم....... چون من به هیچکس اهمیت ند...

    Madura
  • New love?!
    3.8K 528 33

    عشق؟!اون فقط یه بار اتفاق میوفته،منم تجربش کردم ولی فکر نکنم دیگه بتونم......

    Madura
  • Dilemma
    12.3K 1.8K 21

    لیلی وندوور دانش آموز سال آخر دبیرستان .رکوردش به عنوان "شر ترین" توی دفتر انضباطی ثبت شده عاشق پسر خوشتیپ و جذاب مدرسه پسری که همه حاضرن هرکاری انجام بدن تا بتونن یک ثانیه باهاش حرف بزنن بعد سه سال اون بالاخره با دوست دخترش بهم میزنه یسسسسسس!! این خوب نیست؟!! از نظر لیلی معرکه به توان هزاره! از الان ميتونه برای پیشنه...

    Completa  
  • Hush! Keep it a Secret | Zayn Malik
    25.3K 2.2K 41

    مگان تیلور دختری دانشجوست که در واشنگتن دیسی، تنها توی یک آپارتمان کوچیک زندگی میکنه. او ناخواسته شاهد یک قتل میشه... و همین زندگی ساده و تکراریشو عوض میکنه. میفهمه که قاتلها، اون طور که هممون فکر میکنیم نیستند... قلب دارند و میتونند عاشق بشند...

  • The slave Number 566
    45.2K 2.4K 12

    اعتبار و آبروی یه تاملینسون از همه چی مهم تره....!!! و هرکی بخواد با اعتبار و آبروی من بازی کنه...براش بد تموم میشه و باید تاوان پس بده....مثلا شاید این تاوان عاشق شدن من نسبت به اون فرد باشه:-) [Relationship:Smut] [Cuople: larry(louis & harry)] [Writer: #littledragon 🐉🎈] [Translater: not translating]

  • love Me Blue (ZARRY)
    63.4K 6.7K 26

    #🔞 "" درست وقتی که وارد دانشگاه شدم اتفاق افتاد.. اولین روزی ک واسه ملاقات با مدیر دانشگاه رفتم اون خورد بهم! دوتا قطب مخالف ولی مکمل همدیگه من زیادی تو کیوتیتم موندم! و اون زیادی گُنگُ خشنه! ولی بلده چیکار کنه..! احمقانس ازش جلوی بقیه تو راهرو دانشگاه کتک بخوری ولی چند وقت بعد تو خونه ای که واسه دانشگاه با هم زندگی...

  • Servant Of Love (Ziam_fanfic)
    66.9K 4.9K 53

    ز_"خدمت" کلمه جالبیه نه ؟ من خدمت میکنم فقط برای "پول" چیزی که تو این سال ها نتونستم بدستش بیارم برای شاد کردن خواهرم اما به چه قیمتی ؟ ل-"دستور دادن " چیزیه که بهم یاد دادن برام فرقی نداره اون فرد چه کسی باشه انقدری پول دارم که هرچی بخوام بدست بیارم اما به چه قیمتی ؟

  • discarded(L.t)
    6.4K 496 25

    درد زیر شکمم داشت طاقت فرسا می شد اشکام صورتمو می شستن. بدنم کاملا لخت بود. اون تیکه های کوچک که باید نقش لباس زیر رو داشته باشه پاره شدن. به موجود وحشی کنارم نگاه کردم و اشکام رو پاک کردم. من چه گناهی جز زیبابودن داشتم که به اینجا کشیده شدم و هروز منو مجبور به این کارا میکنن. من یک زندگی طبیعی میخوام...

  • Because you're All I Wish | Persian Translation
    18K 3.8K 11

    لوئی هرسال به جشن تولد هری میره و بهش هدیه میده...

    Completa  
  • Unknown number(persian translation)*Completed*
    102K 14.8K 36

    شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس...

    Completa   Madura
  • Believe in love (completed)
    40K 4.3K 49

    بعضى وقتا بعضى چيزا اتفاق ميوفتن كه زندگيت رو كامل عوض مى كنن ... عشق چيزيه كه مى تونه خيلى چيزا رو عوض كنه خيلى ادمارو با يه نگاه، تو يه لحظه و اين چيزيه كه اتفاق ميفته پس باورش كن اون بهت زندگى ميده يه زندگيه دوباره يه زندگى پر از اميد

  • One of her students
    44.1K 5.6K 32

    -اين پسر دپرسه كيه ؟ -اوه. اون هريه. اون دپرس نيست فقط يكم ساكته . -خيلى عجيب به نظر مياد ... همه چيز تغيير كرد وقتى يه روز لويى تصميم گرفت تا از مدرسه اى كه دوست دخترش ، النور، توى اون كار ميكرد ديدن كنه .. به غير از همه ى اون چيزايى كه ميتونست براى لويى جالب باشه ، يه پسر اروم و ساكت نظرش و جلب كرد ... پسرى كه اسم...

  • Don't Judge,just Trust(L.S)
    143K 14.9K 67

    نگاه های متفاوت به زندگیه که تورو میسازه شاد... قوی... ضعیف... ناراحت... وچی میتونه اونقدر قوی باشه که نگاهت به جهنم،به شکل بهشت باشه؟ شاید عشق... شاید نفرت...

    Madura