Select All
  • -𝐁𝐀𝐁𝐘
    117K 20.1K 40

    -کــآمل شـده 𓆩BABY𓆪 𓂃𓈒 INFORMATION:تهیونگ قرار بود یه روزمره ی آروم رو تجربه کنه. روزمره‌ای که کار، خونه، و هر از چندگاهی دورهمی با دوستاش رو شامل میشد. اما همه ی این پیش فرض‌ها زمانی بهم خورد که پشت در خونش نامه‌ای با این مضمون پیدا کرد: « بچت رو خودت بزرگ کن جئون جونگکوک» یعنی میتونه جئون جونگکوک رو پیدا کنه؟ ...

    Completed   Mature
  • Star Renaissance || VKook ~ Completed
    196K 34.7K 40

    Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پ...

    Completed  
  • The Tale of a Little Pink |NamJin FanFic|
    95.5K 19.7K 47

    نامجون هیچ وقت فکر نمیکرد که یه آدم کوچولو توی دیوار اتاقش زندگی کنه. اما وقتی به خاطر اشتباهش اون بند انگشتی بزرگ میشه، باید بهش کمک کنه تا دوباره مثل قبل بشه. برای اونا توی مسیرشون برای عادی کردن شرایط، اتفاقات جالب، بامزه، ناراحت کننده و همینطور رمانتیکی میوفته. یاد گرفتن خوندن و نوشتن، جنگ با زنبورای وحشی (که دشم...

    Completed  
  • Unwanted Husband/kookjin
    167K 28.3K 101

    سوكجين، يك امگاي شانزده ساله كه محكوم به يك زندگي شده كه براش مثل يك كابوسه. جونگ كوك، يك الفاي هجده ساله كه وارث يكي از بزرگترين كمپاني هاي تجارتي كشوره و همه چيز در زندگيش هميشه طبق ميلش بوده. چه سرنوشتي براي اين دو كه چيزي جز تنفر براي همديگه ندارن رقم ميخوره؟

  • خون آبی ✥ نامجین؛ یونمین؛ ویکوک
    338K 59.6K 61

    تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین

    Completed  
  • ஜ 𝑻𝒉𝒆 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒂𝒗io𝒓𝒔 ʚϊɞ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ஜ( Completed )
    263K 43.6K 52

    **کامل شده** تا حالا حس کردید کاش خیلی درگیر کسی یا چیزی که عاشقش هستید نمی شدید؟ کاش به دوست داشتنش از دور بسنده می کردید؟ تا حالا پیش اومده از تصمیمتون عمیقا پشیمون بشید؟ این ها دقیقا احساسات این روزهای جینه. جین از تصمیمی که سه سال پیش برای ازدواج گرفته، پشیمونه! خیلی پشیمون! ولی دقیقا زمانی که حس میکنه وقتشه که ای...

    Completed  
  • (Accurate) THE CEO'S OMEGA. Namjin.
    509K 23.4K 71

    He could tell the Alpha was just as nervous as he was. He knew Namjoon didn't want to hurt him, but it was time, it was now and there was no turning back from it. So slowly he untied the robe he had on, the only cover he had on. He looked through the mirror from where he stood to the Alpha sitting on the edge of the...

    Completed