use somebody // harry styles au
still into you sequel I will love you until the end of time, I would wait a million years. © 2013-2014, casiestylez
still into you sequel I will love you until the end of time, I would wait a million years. © 2013-2014, casiestylez
[complete] این داستان یه عشقه یه عشق پوچ یه عشق یک طرفه که به جایی نرسید و داستان یه زندگی که نابود شد و سوخت و همه اینو فهمیدن به جز کسی که باید میفهمید _______________ عشق... بعضیا میگن شیرینه و همه باید یک بار عاشق بشن اما من مطمئنم چیزی که اونا حس کردن عشق نبوده ، شاید بشه اسمشو هوس گذاشت... م...
داستان راجع به دختريه كه يه باند خلافكار خانوادشو به قتل ميرسونن و اونم به سختي فرار ميكنه و ميره با تنها دوست و اشنايي كه داره زندگي ميكنه و كم كم يه سري رازها راجع به خانوادش ميفهمه و تصميم ميگيره انتقام بگيره و......
her Name is Zoe,his Name is Harry,two different students in one school.. she's a pretty girl,lovely skin,with beautiful eyes ,she's 19... he.s cute,sexy,adorable,pale skin,always cold,with never age.... human who means lover.... monster who means killer... discover all the story mysteries Hidden under the IM...
"چرا همیشه بهم زل میزنی؟!" "چو_چون تو خو_خوشگلی." ویولت یه دختر خجالتی بود که هری عاشق کشیدنش بود. هری پسری با لکنت زبانه که ویولت عاشقش شده.. Copyright All Rights Reserved @londonstars [ Persian Translation ] (Harry Styles AU) Translated by: @fanfictionnwriter
She told me to leave, never to return. I accepted her request. I left her behind to a life in ruins. However, after a year and a half of being gone, I'm back. I refuse to leave again. #Wattys2015 #general Explosions. 2014.
Rae, the daughter of a lawyer, has always helped her father with cases, but not one quite like this. Aiden, a flirt that never leaves Rae alone, and Harry, a boy no-one really knows, are going to court due to an unsolved murder. No-one seems to believe Harry when he says he's innocent, but Rae sees something in him no...
My parents arranged my marriage to him when I was four and he was six. I grew up thinking that I didn't want to get married at all but after much persuasion from my parents, I'm talking years, I decided to give it a try. Who knows? Maybe it might be okay....just maybe. ORIGINAL STORY: DO NOT COPY
Harry and Brooke are bestfriends. They have very strong feelings for each other. But will something tragic tear them apart? Or will they wait for each other? ((COMPLETED)) Please excuse any grammar and spelling errors! I was twelve when I wrote this! Other than that, please enjoy!
Who would've thought vampires existed? When they reveal themselves in the year 2137 the war breaks out. All the vampires want is freedom but the humans are too scared to give that to them. When a creature of the night falls for a simple human what happens? Will he able to control his supernatural powers around her? Wi...
She's always been the shy girl that no one notices, but once she catches Harry's attention will things ever be the same again?
I walk into the canteen of my new school together with my bestfriend Dean. I sit down at the table together with a few other people, I still don't know, but they seem nice. Then I notice a boy, but not just a boy. He has curly brown hair and green eyes and has a lot of tatoos. "Who is that?", I ask Dean and point to t...
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...
Harry Styles. 24 years old. CEO. Self made millionaire. He's New York's most eligible bachelor. Every man and women within 100 miles knows his name. But no one recalled knows Harry. Norah Wilson. 22 years old. Fashion intern. Self proclaimed mess. She moved from a small town in North Carolina to pursue her dreams...
[ C O M P L E T E D ] کی گفته که توییتر نمیتونه زندگی کسی رو نجات بده؟؟ [ فن فیک نایل هوران ] || highest ranking in fanfictions: #1!!!!!!!!! || Copyright All Rights Reserved ©samemistakes__ [ Persian Translation ] Graphic by : @DreamxCastle Translated By : @bluestkitten & @kowsar81 @saba_d #7 in Persia...
[ C O M P L E T E D ] اون دختر اولين چيز زيبايى بود كه هرى تا به حال اسيرش شده بود. [Persian Translation] (Harry Styles AU) copyright © 2014 all rights reserved, -interstellar
[ C O M P L E T E D ] "من برای مدتی زیر نظر داشتمت عشقم" اون بطور تاریکی در گوشم زمزمه کرد "چرا این کارو با من میکنی؟" من داد و فریاد کردم.خنده ی کوچیکی از دهنش بیرون اومد "چون" اون گفت و دستاش رو از دیوار به سمت سرم و پایین بدنم برد و کمی روی کمرم نگه داشت.. "من میتونم" #1 in Persian FanFiction (Ha...
[ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian F...
Have you ever been forced into love. Being so little and innocent that theirs no choice except for dealing with it. Harry soon finds Payton and plans to play a little game with her. Knowing it would make her fall.
"There is a little bit of devil in her angel eyes." [Book 1] // © 2014 Qveendom. All Rights Reserved. || Editor: @lola7909 || Highest Rank #1 in fanfiction
jenna mayer meets harry styles. but then there's zayn. and then there's only harry. © 2013 casiestylez
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction
همه چیز قرار نیست طبق برنامه پیش بره در حال ویرایش (بعضی پارتها تغییرات خیلی جزئی و غیرضروری دارن)
هیجانی ، عاشقانه و درتی +18 "همه چیز بایه تصادف شروع میشه که اول خیلی تلخ به نظر میومد !" داستانه یه دختره فقیره که یه روز توی خیابون با یه ماشین تصادف میکنه و از اونجایی که توانایی مالی برای پرداخت خسارت ماشین طرف مقابل رو نداره قبول میکنه هرچیزی که صاحب ماشین گفت رو قبول کنه.. و وقتی صاحب ماشین،یا همون لیام پین ازش...
[ C O M P L E T E D ] من با خوندن فن فيكشن ها از واقعيت فرار كردم. اون ها از فن فيكشن هاشون فرار كردن تا به واقعيت من تبديل بشن. (Harry Styles AU) [Persian Translation] All Rights Reserved ©Chingyonce
[ C O M P L E T E D ] " تو قلب من رو اسير كردى ، ولى حتى خودت هم نميدونى " (Harry Styles AU) [Persian Translation] © All Rights Reserved 2013 - 2015 Qveendom Translated By : @messybune #6 in Persian FanFiction
چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش...
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...