MUTE (ZIAM AU)
من مثل یه ذره ی کوچولو تو فضا، بی مصرف و مزخرف بودم و اون مثل خورشید، بزرگ و درخشان بود
من مثل یه ذره ی کوچولو تو فضا، بی مصرف و مزخرف بودم و اون مثل خورشید، بزرگ و درخشان بود
Highest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشتهام! اگر تِکان بخورم مردهام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیباییات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشیدی بی احساسه.. چشم هایی که قراره زندگیش رو نابود کنن :) #liamTop #Ha...
[Completed] من فقط یه چیز از تو میدونستم و اون اسمت بود A short Ziam Story
[COMPLETED] حرف زدن خیلی اهمیت داره. (فن فیک های ناتوانی ؛ جلد دوم) [ Persian Translation ] (Niall Horan AU) Translated By : @Weird_lili
[COMPLETED] این فقط یکی از همون چیزاس (فن فیک های ناتوانی ؛ جلد چهارم) [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @BluestKitten
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
- با وجود اون، بالأخره میتونم نفس بکشم. Ziam Mayne Persian translation T by: @thatcurlyfrog S : 2018/09/15
+لی من...من متاسفم _متاسفی؟؟؟زین تو میفهمی چی داری میگی...تو و اون دوتا دوست گیت زندگی منو نابود کردین...از اینجا گمشو +باشه قبوله ولی صبر کن فقط یه سوال میپرسم و اگه جوابش منفی باشه واسه همیشه میرم...تو...منو هنوز دوس داری؟؟؟ _نه +نه؟ _نه زین سرشو انداخت پایین... +باشه ولی بدون من تا اخر دنیا دوست دارم
[Completed and Edited] 《او یک تمایز آبی بود...》 اون آبی بود ، من مشکی چه بد که ترکیب این دو رنگ چیز جدیدی خلق نمیکنه! Highest Rank #1 سومین نوشته Thanks for Perfect cover : @IWONTBETHEONE
|| اون به من قول داد بمونه .. چه پیش هممون ، چه عاشقم .. یا اینکه کسِ دیگه ای رو بینمون نیاره .. اما نمیدونستم دستامو تو کدوم دیوار بکوبم وقتی فهمیدم اون بد قول ترین آدم دنیاس ! :)) || @elnaaz_ghb
زین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
اشتراک بین آدمها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بیربط یا مرموز اشتراک اونها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
_تو یه عوضی هستی لیام پین..تو شب هارو با اون دختر سر میکنی در حالی که میگی عاشقه منی. +هی هی آروم باش زین..عشقی که من به تو دارم هیچ وقت قرار نیست تغییر کنه...حتی به خاطره شغلی که من و مجبور به رابطه با اون دخترا میکنه.
میشه عاشقم باشی؟ هشدار: این فن فیک شامل صحنههاییست که شاید زیام هارتتون رو به درد بیاره :))))) مطمئن شید که همه رو باهم میخونید ؛)
-زین کنار گوشم زمزمه کرد:"ولی نگران نباش پرنسس، من هیچوقت تنهات نمیذارم. چون نابود کردن زندگیت زیادی برام سرگرم کنندهست." صداش تاریک و پر از نفرت بود...
ونسا موریس،خواهر نیکولاس موریس نوازندهی بزرگترین بوی بند جهان، با وجود مخالفتای زیاد و عجیب برادرش بالاخره میتونه وارد بند بشه! ولی اگه همهی چیزی که از اینا میدونسته فقط بعد اول باشه، و دلیل محکمی برای مخالفت های برادرش؛اونموقع چی؟! اما. . . . اوپس! این راه یه طرفست و دیگه راهی برای برگشت وجود نداره...
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
جلوی دوربینا همه چیز خوبه ! جذاب و دلفریب ... پشت دوربین چی؟ ۲تا پسر داغون ک هر لحظه نگران از دست دادن همدیگن
جایی که لیام استاد هات زینه! زین پسریه که سر خوابیدن با استادش شرط میبنه لری هم داره ولی کم داستانی شاید کوتاه از زیام !completed! ---- Start : 1st jan 2018 End : 28st jan 2018
-من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎
💛❤ziam mayne(vampire)❤💛 •|fool for you|• فن فیک ژانر اصلیش تخیلیه و شخصیتای اصلی یعنی زیام ومپایرن فن فیک فوق درتیه و خیلی صحنه اسمات داره بعدا صحنه های کیوت و ددی بیبی توش زیاد هست فن فیک زین تاپه*_* مطمعنا خوشتون میاد خوشحال میشم بخونید💛❤ #smut #ziam #ziammayne #zayntop #zaynmalik #liampayne #naillhoran #harryst...
{completed} -من از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمیترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
[ از پایگاه فضایی CL2030 ؛ زین مالیک هستم این پنجمین ماموریت من در فضاست، اسم ماموریت ZM2018، این شاید آخرین ماموریت من و افرادم باشه ما در حال حاضر در حال ورود به ایستگاه هستیم اگر همه چی درست پیش بره هفته ی دیگه توی خونه ایم...پایان پیام ]
عشق بی انتها، عشقی که توی هرنقطه از اون دروغ جریان داره، عشق و دروغ؟ سازگار نیستن... بالاخره یه جایی، تو یه نقطه، یکیشون اون یکی رو زمین میزنه وقطعا اونی که شکست میخوره "عشقه"
+چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018