Sweat[larry{+18]
خونت خيلي خوشمزس لويي! مخصوصا وقتي خيلي از مردنت نگذشته باشه... +18
-
-
Gothic Romance - (LGBT)
It was pitch black outside, the only light came from the lantern at the front of the coach, bobbing crazily over the road. The coach picked up speed again, and Jonathan remained at the window, waiting to catch a glimpse of Castle Blackstone, the place that would be his home for the next six years. Romance / Historic...
Completed -
His Hazza (mpreg)(persian translation)
[Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.
Completed -
Me,You,Him! (Ziam)
[COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟
