Select All
  • BABY GIRL [AU] Book1
    183K 11.6K 37

    "اگه تا الان دیوونه نبودم .. فک کنم دارم مجنون میشم!"

    Completed  
  • Stupids
    116K 16.7K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • The Empire of Nought
    33.7K 5.8K 55

    «امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمان‌ها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمان‌هایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل می‌شی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...

    Completed  
  • Half-Blood
    117K 29.4K 162

    «دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction

    Completed  
  • Dust Bones [Harry Styles]
    26.9M 784K 73

    Working for a world-leading mafia, Harry knows how to kill, how to hunt his victims, and how to avoid any company of any kind. He's used to a lonely, quiet, and harsh environment. He is the best at what he does. And everything he does becomes problematic when he's assigned to protect the boss's daughter from world-kno...

    Completed   Mature
  • choose | luke hemmings
    35.3M 1.1M 90

    It's you, May. You're what I want forever. [COMPLETE] achievements: #1 in fanfiction

    Completed   Mature
  • Ten Sins || #Wattys2015
    13.3M 550K 202

    "I'm a monster!" he shouted in my face, his veins popping out on his neck. I tried to hold my tears but failed, all these months of patience and anger caused my body to shake, my heart was pounding so loud in my chest that my blood was boiling in my veins. "No Harry! You're not a monster!" I cried out loud, my che...

    Completed   Mature
  • Upstairs
    114K 15.1K 50

    «طبقه‌ی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سال‌ها... خاطرات کم‌کم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد می‌آرم. شب و روزها می‌گذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهره‌ی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...

    Completed  
  • twilight. Broken sun *chapter one*
    1.8K 43 29

    this is the book after breaking dawn. all the characters are there and more will be added so read on and find out *HannaTomlinson*

    Completed  
  • {PUNISH} H.S
    79K 6.3K 46

    میبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنیا فردا من علیه توام مقابل دنیا میبازم و برنده میشی هردوی مارو به دار...

  • the broken heart(harry styles)
    61.6K 5.3K 137

    به صورتش نگاه کردم.دلم میخواد اخمشو از روی صورت بی نقصش بردارم. "من هرچی تو این مدت تلاش کردم که فراموشت کنم و به ندای قلبم که همیشه دوست داشتن تو رو انعکاس میکرد اهمیت ندم،دیدم نمیشه،اسم تو توی قلب و ذهنم من حک شده و من نمیتونم پاکش کنم. خواهش میکنم برگرد...

  • pretty sentence of different books
    22.3K 2.6K 117

    این کتاب پر از تیکه ها یا پاراگراف های معنی دار و جذاب از کتابای مختلفه شاید کتاب شما....🌈

    Completed  
  • Teacher
    87.5K 4.9K 67

    درسته كه بعضى چيزا حتى فكر كردن بهشون اشتباهه ولى همين باعث ميشه كه به سمتشون كشيده بشى دانش آموز من يكى از اون اشتباهات دوست داشتنى بود.

    Mature
  • Hush! Keep it a Secret | Zayn Malik
    25.3K 2.2K 41

    مگان تیلور دختری دانشجوست که در واشنگتن دیسی، تنها توی یک آپارتمان کوچیک زندگی میکنه. او ناخواسته شاهد یک قتل میشه... و همین زندگی ساده و تکراریشو عوض میکنه. میفهمه که قاتلها، اون طور که هممون فکر میکنیم نیستند... قلب دارند و میتونند عاشق بشند...

  • Extremely Short Horror Stories
    198K 23.8K 123

    بزرگترين مجموعه داستان هاى ترسناك ِ كوتاه 1 يا 2 خطى در واتپد. #1 in Persian Horror [ Persian Translation ] © 2016 by @InfernoEDM ALL RIGHTS RESERVED

    Mature
  • Pride and Prejudice (1813)
    10.1M 217K 61

    The story follows the main character Elizabeth Bennet as she deals with issues of manners, upbringing, morality, education, and marriage in the society of the landed gentry of early 19th-century England. Elizabeth is the second of five daughters of a country gentleman living near the fictional town of Meryton in Hertf...

    Completed  
  • Wuthering Heights (1847)
    1.9M 21.4K 34

    Wuthering Heights is a wild, passionate story of the intense and almost demonic love between Catherine Earnshaw and Heathcliff, a foundling adopted by Catherine's father. After Mr Earnshaw's death, Heathcliff is bullied and humiliated by Catherine's brother Hindley and wrongly believing that his love for Catherine is...

    Completed  
  • Club(Harry Styles)
    196K 20.3K 47

    دوست داشتن احتمالاً بهترین شکل مالکیت است...اما مالکیت بدترین شکل دوست داشتن ! Written by @Theshki

  • afraid( Persian Translation)
    20.8K 2.4K 21

    " بهت اطمینان میکنم " اما وقتی که کلمات از دهنم خارج شدن پشیمون شدم. داستان توسط خودمون ترجمه شده و کپی ممنوعه بخونیدش خیلی داستانه عالیه ;) [رتبه 21 در فنفیک های واتپد]

  • Hidden( translated to persian )
    405K 37.5K 96

    He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.

    Completed  
  • The Bullets (Harry styles)
    52.6K 3.2K 34

    -از دوست داشتن من دست بکش من بهت اسیب میزنم -میخوام ولی نمیتونم... وابسته بودن بدترین بیماری هست که یک فرد میتونه مبتلا شه:) Harry styles fanfiction by sky girl

  • Nude » h.s (#Wattys2016)
    10.3M 278K 54

    "There is a little bit of devil in her angel eyes." [Book 1] // © 2014 Qveendom. All Rights Reserved. || Editor: @lola7909 || Highest Rank #1 in fanfiction

    Completed