Select All
  • Wolve [L.S]
    121K 14.2K 56

    من آسیب دیده ام این زخم از بین نمیره و بزرگتر و دردناکتر از قبل میشه زنجیر اختیارم دست خودم نیست حمله کردن و اسیب زدن به اطرافیانم قسمتی از وجودم شده من انسانی ام از جنس تاریکی گرگها به کسي رحم نميکنن ميکنن؟ حتی وقتی مقابل چیزی قرار بگیرن ازش کم نمیارن اما چرا من تو اقیانوس چشماش سقوط کردم ؟ * این داستان توسط...

    Completed  
  • Liar [L.S]
    56.2K 6.9K 33

    اگر دروغ گفتنِ من ، به داشتنِ تو ختم ميشد ، من حاضر بودم زود تر از اينا اين دروغ رو فاش كنم !

    Completed  
  • City Hunter
    5K 466 40

    ♚➹ حکومتی که سقوط می‌کند و گویی همه چی تمام شده است! اما این تازه شروع یک ماجرا است... و ققنوسی است در حال سوختن و دوباره متولد شدن...

  • Where We Are?!
    12.7K 1.3K 23

    سقوط یه هواپیما ممکنه خیلیا رو از بین ببره و میتونه زندگیه خیلیارو هم عوض کنه..........! سرنوشت تو یه جنگله ناشناخته یه جوره دیگه رقم میخوره!!!

  • KING👑🔞
    625 45 5

    _به من نزدیک نشو "تو نمی تونی به من دستور بدی من پادشاه تو هستم...من کسی هستم که باید بهت دستور بدم "

  • Strawberry Milk (Persian Translation)
    113K 12.7K 24

    توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.

  • Zarry one shot
    16.3K 823 6

    داستان های ترجمه شده تک قسمتی از زری رومنس های زین و هری (اسمات)

    Mature
  • MR STYLES ( l.s persain translation)
    201K 27.4K 33

    " خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"

    Completed  
  • Wings (l.s Mpreg) [persian translation]
    78.6K 11.4K 22

    [Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....

    Completed  
  • Styles's Car (Narry)(Persian)
    11.4K 1.5K 28

    _ برو از ماشینم بیرون... + منم با خودت ببر... خواهش میکنم

  • I will always love you (narry.persian)
    22K 2.3K 47

    من یه عوضیم،ولی نه یه عوضی بد!

  • It's Greener When You're Here | Narry | Persian Translation
    2.7K 422 11

    || It's Greener When You're Here || Book One نايل هوران صاحب يه بار در انتهای خيابان هادسونه و به طرز وحشتناكی عاشق كتاب خوندنه. تو يکی از روزها يه پسر جوون با يک کارت شناسایی جعلی و يک ژاكت چرمی قهوه ای وارد بار ميشه و دست نايل كتابيو ميبينه كه نويسندش رو ميشناسه. نايل نمیدونه که این پسر چی میخواد، ولی پيشه خودش ميگه...

    Mature
  • Harry styles imagines (persian translate)
    4.2K 201 2

    ترجمه ایمجین های هری استایلز :)

  • pain
    3.4K 155 3

    Bdsm story ♀The record is #8 in the Wattpad♀

  • Paradiso
    347 17 2

    -اینجا دیگه کجاس؟ -پارادیزو،بهشت کوچیکی که من توش بزرگ شدم...

  • Guitarist
    79.3K 10.1K 60

    گيتار.. شروع عشق ما

    Completed  
  • Alone girl
    1.4K 189 13

    سلام دوستان: این داستان درمورد یه دختره که توی زندگیش خیلی عذاب کشیده و برای انتقام گرفتن دست به هر کاری میزنه. اون سعی میکنه قلب خودشو از سنگ بسازه و به چیز دیگه ای فکر نکنه ولی هنوز ته قلبش یه حس مهربون وجود داره.....

  • Immovable ( Harry Styles )
    3.5K 745 13

    ما هیچ وقت تمام داستانو نمیفهمیم...

  • camouflage (h.s_persian translation )
    2.7K 185 6

    همیشه یک دختر خجالتی بوده که هیچکس بهش توجهی نمی کرده. اما یکبار باعث جلب توجه هری شد.همه چیز مثل قبل میشه؟ by:@lolteenager

  • the baker and the billionaire
    1.7K 208 5

    هری استایلز یک نانوایی کوچک دارد.او از کمپانی های بزرگ و مدیر عامل های بزرگ متنفر هست. یک کمپانی بزرگ می خواهد نانوایی اون را بخره. نایل یک کمپانی بزرگ دارد.او می خواهد نانوایی هری را بخره ؛اما هیچ وقت اون حاضر نمیشه عاشق صاحب مغازش بشه. by:@countvustafa

  • He Was Blue
    272K 24.9K 49

    .. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد...

    Completed  
  • Different (L.s) (completed)
    171K 19.6K 99

    +اين داستان عشق نيست +داستان اعتياده

  • Endless love (persian)
    18.6K 1.6K 36

    دیانا: فقط تو موندی زین..فقط تو.. زین: من همینجام عزیزم.من مراقبتم دیانا: میترسم زین.خیلی میترسم.از یه روز بی تو میترسم... . . روابطی که توی مرحله آزمایش قرار میگیرن عشقی که شعله های آتشش همرو توی خودش میسوزونه زین راهشو گم کرده آنا گناه کاره لیام نگرانه و دیانا محکوم به مرگ توی گودال تاریک تنهایی خودشه اما کی نجاتش م...

  • Boss [Persian translation]
    6.5K 251 6

    مالوری وایت یک دختر 20 ساله جوان، که تازه کالج رو تموم کرده و زندگی مستقل خودشو شروع کرده. کی میدونست که قراره انقدر سخت باشه؟ اون توی یک آپارتمان کوچک زندگی میکنه و فقط کمی از پولی که از پدر و مادرش گرفته بود براش باقی مونده، از وقتی که کالج رو تموم کرد شروع کرد به گشتن دنبال کار . وقتی که اون یه کار پیدا کرد، اون رئ...

  • between us
    925 56 6

    بئاتریس خواهر کوچیک تر لوییه لویی تو اکس فکتور شرکت میکنه اون یکی از عضو گروه رو میبینه... هری استایلز............................... 2010

  • the thief
    7.9K 686 10

    النا یه دختر سوم دبیرستانیه،خانوادش جزوه طبقه متوسط جامعه هستند ولی اون مرتکب اشتباهاتی میشه و برایه جبارانش دست به کارایی میزنه ولی اون نمیتونه از پس این اشتباه بر بیاد کاراش رو میشن اون بی پناه میشه و به مردی(هری استایلز)که رو برگردونده دوباره رو میاره و برای بار دوم بهش اعتماد میکنه ولی اون مرد دوباره دل اون رو میش...

    Completed  
  • My Angel ( My Angles series) H.S
    5K 490 7

    من هری رو دوست داشتم. با تمام وجودم. همیشه یه آینده ی خوب و خوش رو باهاش تصور می کردم. وقتی ازم درخواست ازدواج کرد دیگه چیزی تو دنیا نبود که بتونه از اون بیشتر خوشحالم کنه اما نمی دونم چه اتفاقی افتاد. یه روز....اون خیلی راحت گفت خداحافظ و منو تنها گذاشت... حالا من موندم و یه جای خالی و یه یادگاری از هری که نمیذاره فر...

  • 3 a.m
    936 27 2

    _توداری ازم سو استفاده میکنی ؟ هری : شاید ... 😏 فن فیکشنی متفاوت از هری با ما باشین ❤️