PRIEST || by fafa~ (L.S)
ناقوص هارو به صدا دربیارید... شیطان بین خودمونه... ENJOY LITTLE CLOUDS☁
اگه معتاد آدرنالین هستین یا از ترشحش لذت میبرین.. اینجا میتونین محرکش رو پیدا کنید :) داستان های ترسناک کوتاه من ترجمه نیستن و نوشته ی خودمن. اگر داستانی ترجمه باشه حتما زیرشون قید میشه.
"بکشش هز" هری با دستای لرزونش تفنگ رو سمت لویی نشونه گرفت... "منتظر چی هستی؟!" "م..من،نمیتونم..." "وات د فاک؟چرا؟!" "چون من،من...من دوسش دارم!؟"
لویی نمیتونست چیزی رو که میبینه باور کنه...یه پسر وحشت زده وسط اون آب شناور بود یه پسر وحشت زده خیلی زیبا که مثل ماهی دم داشت و روی اون رو پولک های براق سبز رنگ پوشونده بود...به همون اندازه که این غیر واقعی و غیر قابل باور و افسانه ایه ،اون درست جلوی چشماشون بود،حقیقی،زیبا و سردرگم ...یه پری دریایی که جلوی دیدگان شوک...
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشی...
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
وقتی که لویی و زین شاهزاده های گمشدن و سر از یه جزیره در میارن، و چهار تا پسر جوون که توی فانوس دریایی زندگی میکنن اونا رو پیدا میکنن. یا اینکه، پرنس لویی ولیعهد انگلستانه و برعکس برادرش به قوانین و آداب توجهی نمی کنه، در این حین هری یکی از پسراییه که توی فانوس زندگی میکنه و از پرنس لویی متنفره،چرا؟ چون اوتو یاد زندگی...
_ خدای من،تو واقعا میتونی خطرناک باشی. +ممنون. _ برای چی؟ + مردم از شخصیت های خطرناک خوششون میاد. " BLOOD DANCE " "رقصِ خون" .
~وقتی که اون مرد، اونو بگیر و به قطعاتی اندازه ستاره ببر. اون صورتی از بهشت خواهد ساخت که کل عالم عاشق شب خواهند شد و دیگر کسی خورشید شعله ور را نخواهد پرستید.~ _ویلیام شکسپیر ۱۹ ژوئن سال ۱۹۲۴ رو زناگواری برای دهکده ی کوچکی که در چند مایلی لندن قرار داشت بود. یکی از خانواده های محلی ، خانواده استایلز، بهطرز وحشیانه ا...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"