~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]

ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!

NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED

Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

pretty boy (Persian Translation)

[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستاره‌های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1

Zaddy's Princess [Z.S]

Zayn:"Good boy just like that,princess"

Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED

Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!

𝐌𝐑. 𝐏𝐀𝐘𝐍𝐄 ✧ 𝘻𝘪𝘢𝘮

[BOOK 1] mr. payne: the dilf - "Nasty boys love giving head. Are you a nasty boy?" zayn nods his head frantically, "I'm your nasty boy, daddy." or the one where: zayn's ex boyfriend cheated on him but now he's trying to get his ex boyfriend's father to fuck him. - - - - [BOOK 2] mr. payne: the mob boss - zayn mali...

My Princess [ZIAM]

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ "تو پرنسس منی،لیام" ‌ ‌ ‌ ‌[persian translation]

◾Mr.Coffee◾{Ziam}

باید میفهمیدم شاعره! غرق شعر بود،غرق جزئیات!غرق حس عاشقانه از طرز نگاهش به قهوه ای که به سردی میرفت،از عطر تلخی که شال گردنش به شاهرگم تلقین میکرد! از نفس های آروم،قدم های مکث دار! از انتخاب یک کافه تکراری! از جمله های کوتاه ولی تا عمق وجود؛نامعلوم باید می فهمیدم؛از طرز نگاهش به نم بارون خوبی آدمای غریبه اینه که مجبور...

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED

Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه

𝐃𝐌'𝐒. ✧ 𝘻𝘪𝘢𝘮

[yo this story is hella cringe !! read at your own risk] BOOK 1 liamsinzayn: hey daDDY liamsinzayn: NOTICE ME PLS liamsinzayn: fukc your new pic liamsinzayn: you look heLLA HOT DADDY liamsinzayn: fuCK ME UP PLS LIAM PAYNE in which zayn malik is in love with One Direction's liam payne and just wants Liam to notice him...

Golden |°•Ziam Mayne•°|

اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...

Drifting [ Persian Translation ]

• زین همیشه متفاوت بوده. از زمانی که یادش میاد، همیشه "مردمی" رو اطرافش میدیده. خب، اون با پدر و مادر و سه تا خواهراش زندگی میکرد و همیشه همینطور بوده. ولی یه نوع دیگه ای از "مردم" که شاید زین هرگز اونها رو ندیده، ولی همیشه کنارشن. بخش متفاوت و عجیب غریب قضیه اینه که هیچ کس به جز زین نمیتونه اونها رو ببینه. و حتی گاهی...

Love, Cheater. >> Ziam {Persian Translation}

[Completed] زین سعی میکنه دنبال رستگاری‌ای بگرده که لیاقتشو نداره ، و بعد از خیانت کردن به لیام بهش نامه میفرسته و همیشه اونا رو با " Love, Cheater." امضا میکنه تا به احساسات کمی که توی خودش نگه داشته اضافه کنه .

fuck boy | per. ✓

fakeliampayne : عکس لختی ؟ niazkilam : راستش برام فرقی نداره می‌دونید لیام بزرگترین فاک بویی‌ـه که تا حالا دیدید. ©𝐅𝐚𝐤𝐞𝐳𝐚𝐢𝐧

protecting him ꗃ ziam ✓

آتشی که سوزوند و آبی که درد داشت #Ziam_Mayne

Me,You,Him! (Ziam)

[COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟

Ready to run(zarry Mperg)

"This time I'm ready to run I'll give everything that i got for your love" •••••••• هرکس ممکنه اشتباهي رو انجام بده... ممکنه با اشتباهش زندگیش رو تباه کنه یا اون اشتباه اونقدر خوب باشه که بهترین زندگي رو براش بوجود بیاره یه مرز باریك بینش وجود داره... مرزي که هري؛دقیقا نمیدونست توي کدوم قسمتش وایستاده.. انگار هیچ وقت...

Flower Crowns (Ziammayne)

جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes

✘ Cover Shop

فعال [ ] با تاخیر [ ] غیرفعال [✘] تو این بوک می تونین به صورت رایگان کاور سفارش بدین.

Need For Speed

سرعت و شتاب، دو محرکه ای که جریان خون رو تو رگ هاش تشدید می کرد. با هر درجه ای که عقربه ی سرعت سنج بالا می رفت حس ازادی بیشتری بهش دست می داد. دین وینچستر، آلفایی که عضو مسابقه ی غیرقانونی خیابونی بود، می دونست چطور عطش اون امگا به هیجان رو رفع کنه. اما چیزی که امگا نمی دونست، تحت تعقیب بودن باند اتومبیل رانی توسط پل...