Life🥀
Zayn malik کسی که زندگی مو عوض کرد و همینطور به اون معنا بخشید داستان زندگی من با همه خیلی فرق داره چون منم با بقیه فرق دارم..
Zayn malik کسی که زندگی مو عوض کرد و همینطور به اون معنا بخشید داستان زندگی من با همه خیلی فرق داره چون منم با بقیه فرق دارم..
"جاي تو،خونه ي تو بغل منه! مگه از همون اول غير از اين بوده؟اين آغوش براي تو ساخته شده! چرا نميذاري من خونه ات باشم؟" 1 #Completed
اون دختر خورشید و ماه بود، یک گل در حال شکفتن، یک جوون پاک توی یک جفت جوراب ساق بلند. قوی ترین داراییم و بزرگترین ضعفم. "دیلایلا" © all rights reserved // brokenlines [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Ami_mm
[ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian F...
کابوسی که هیچوقت ازش رها نمیشی.. ⚜شیطان داره بهم نزدیک میشه.. نزدیک و نزدیک تر.. درحالیکه داشتم از درون ذوب میشدم، آرامشی انگشتامو لمس کرد. سرمو به سمتش که درست کنارم نشسته بود، چرخوندم. با اون چشمای زمردینش بهم خیره شده بود و لبخند دلنشینی به لب داشت. به لب هاش خیره شدم که داشت میگفت: ما تو این کابوس تنها نیستیم." دس...
لیلین شِی، وارث تاج و تخت انگلستان در کشتی درحال مسافرت به فرانسه بود که کشتی اش توسط لویی تاملینسون، بدنام ترین دزد دریایی معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. در ضمن داستان مطالب بالای 18 سال داره...با اطلاع بخونید لطفا اگه خوشتون اومد داستانو به دوستاتونم معرفی کنید تا همینجا بخونن...ممنون
"در جنگ بین خیر و شر، ضربه میزنی و ضربه میخوری، پیروز میشی و شکست میخوری و تنها کاری که باید بکنی...... این که .... مقاومت کنی"
«آزادی گناه» من یک انسان آزادم! من اجازه دارم تمام قوانین انسانیت رو درهم بشکنم... از مخالفانم بهرهکشی کنم... هر کس سر راهم بایسته رو بکشم... اعتقاداتی که از نظر خودم غلطه رو نابود کنم... چون من یک انسان آزادم! A Harry Styles Fanfiction
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
چیکار می کنی اگه هم اتاقیت کسی باشه که بیشتر ازهمه ازش بدت میاد؟امی الان داره زندگی می کنه با دشمنش ،کسی که قلب اونو شکسته و اون ازش بدش میاد اون کسی نیست جز هری استایلز .
میبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنیا فردا من علیه توام مقابل دنیا میبازم و برنده میشی هردوی مارو به دار...
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
«امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمانها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمانهایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل میشی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction
She found him in the middle of a forest. He exposed her to a world she never imagined. Their lives will never be the same again.
Highest ranking:1 / 2019 داستان زندگی من ی داستان کلیشه ای نیست،همه چی از دستشویی مردونه Rose club شرو شد...خب سارا باید منو به اون پارتی میبرد...
"الا... الهه شب های من... عطرتنت... چشمایه درخشانت... واون صورت معصومت همه اینها میتونه منو دیوونه تراز قبل بکنه..."