Loveland (COMPLETED)
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
اگه معتاد آدرنالین هستین یا از ترشحش لذت میبرین.. اینجا میتونین محرکش رو پیدا کنید :) داستان های ترسناک کوتاه من ترجمه نیستن و نوشته ی خودمن. اگر داستانی ترجمه باشه حتما زیرشون قید میشه.
چی نوشتما :| این جاستینیه :/ دوره کیدرال ^-^ جاستین یک عدد آدم رباست :| دختره؟ فکر کنم بدونید دیگه :| نکته:دختره خودمم :| آریانا گرند نیست آریانا منم :| مائده واقعیستو شخصی تخلی نیست :| سوفیا دوستمه دوس دختره لیام نیس :|
جاستین یک شب مست میکنه و یک تکست به کسی میفرسته که فکر میکنه دختریه که توی کلوب ملاقاتش کرده ... ولی در آخر اون شخص یه نفر دیگه از آب در میاد .
اسمم مگانِ و من ١٨ سالمه. زندگى من تماماً عاديه. مامانم پرستاره و پدرم توى مايكروسافت كار ميكنه. من تنها بچه ى خانواده ام و من در لس آنجلس به دنيا اومدم. من سال قبل از دبيرستان فارغ التحصيل شدم و هنوز دارم فكر ميكنم كه چيكار كنم..... چيز باحالى كه درباره ى زندگى تو LA وجود داره اينه كه تو به طور اساسى در فرهنگ پاپ زن...
اين فنفيك درباره ى دختر اسكوتر براون كه مدير برنامه هاى جاستينه، هست. اون ١٨ سالشه و هم سنه جاستينه و از جاستين متنفره. "پدر من اسكات براونِ، يا همونجورى كه بيشتر شماها 'بليبر ها' اونو اسكوتر صدا ميكنين، و بله پدر من جاستين بيبر رو مديريت ميكنه. شما ها شايد فكر ميكنين كه من خوش شانس ترين دختر روى زمينم، ولى شما اشتباه...