gangsta || Ziam
ز:من عاشقتم پسرک با گریه گفت و به این توجه نکرد که بارون تمام تنش رو خیس کرده پسر بزرگ تر اونو تو آغوشش گرفت و لباشو روی موهای خیس مشکیش گذاشت ل:ولی من عاشقت نیستم....من فقط عاشق وقتاییم که با اون صدای جادوییت باهام حرفای عاشقانه میزنی وقتی میخوام سخت به فاکت بدم لیام گفت و لباشو رو لبای پسرک گذاشت اون نیازی نداره...