fool for you(book2&3) (ziam)
اونا تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کردن اما به این آسونی هام نبود
اونا تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کردن اما به این آسونی هام نبود
"روز انتقام فرا خواهد رسید تمام زندگیم منتظر چنین رویدادی بودم انتقام گرفتن را با هم شروع میکنیم ولی کسی چه میداند آخر این انتقام گیری چه خواهد شد" ~ziwnabix~
♤ شایدم اصلا من لیاقت نفس کشیدن و زندگی کردن توی جایی که اون هست و نداشته باشم ♤
من همیشه اعتقاد داشتم یه روزی یه شخصی توی زندگی هرکسی میره و عوضش میکنه... و بالاخره اون "شخص" برای لیام رسید . . . اوه ببخشید "شخص" نه "اشخاص" اونا دوقلو هستن...دوقلو دوست داشتنی لیام... فقط بیشتر تو فاز کلاب و رابطه های جنسیه? باید میگفتم ولی اگه باهاش مشکلی ندارین از دستش ندین? Cover by @ghazxl
متن و ترجمه آلبوم های گروه وان دایرکشن [ Up All Night ] ✔️ [ Take Me Home ] ✔️ [ Midnight Memories ] ✔️ [ Four ] ✔️ [ Made In The A.M ] ✔️ 🔴 منابع : mihan-lyric.mihanblog genius.com/artists/One-direction onedirectionmusic.blogfa www.lyricland.loxblog.com
ز, ليام من ميترسم اونا مي خوان منو اعدا.... ل, هييشش هيچکس تا وقتي من اينجام جرعت نميکنه نزديکت شه تخس کوچولوم .کافيه دستشون بهت بخوره تا کاري کنم از ب دنيا اومدنشون پشيمون بشن
_زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام...
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
عشقی که در دل جنایت در نهایت تبدیل به تنفر شد... و حالا این داستان عاشقانه باید از اول نوشته بشه!!! (فصل دوم)
نه خواب است و نه مرگ است؛ او که انگار مرده ی زنده است خانه ای که در آن زاده شدی، دوستان عهد شبابت، پیرمرد و خدمتکار خانه، مشقات روز و پاداش آن، همه و همه ناپدید میگردند و افسانه میشود و دیگر در مهارت نمیآید. _رالف والدو اِمِرسون
+اسم؟ _زین مالیک +خانواده؟ _یه بابای اعصاب شخمی و 3 تا خواهر +مشکل؟ _افسردگی شدید +خب...همین؟ _اره همین!اون اصلا حرف نمیزنه! +چرا؟ _من چه گوهی میدونم پسر؟اون فقط خیلی ضعیف و احمقه! °°°°°°°°°°°°°°°°° چی میشه اگه زین افسرده و ساکت باشه و به مدرسه ی شبانه روزی ای بره که باعث ایجاد تغییری تو روند فلاکت...
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد مو...
زندگی ليام یه زندگی کامله. اون معروفه،دوستدختر داره،و توی کار موسیقی حرف نداره. ولی از وقتی که زین رفت،یه سیاه چال بزرگ توی لیام درست شد. زین باید ازدواج میکرد،یه ازدواج اجباری،و از کل دنیا خواهش کرد تا برگرده بین بازوهای لیام،ریسک از دست دادن خانواده،شهرت،شغل.. زین از زیباییش استفاده کرد تا لیامو گیر بندازه و هر عم...
Zayn has tormented Liam throughout all of high school. Liam is openly gay, which is what Zayn mainly touches on. His favorite way to tease and bully Liam is by calling him "Princess," but when another bully dares to mess with Liam, and Zayn begins to learn more about the boy he teases, the mocking word becomes a lovin...
Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه
Highest ranking : #1 in Ziammayne ⚠️WARNING⚠️ 🔞SEXUAL CONTACT🔞 _تو باید اونو نابود کنی! +ب...باشه...ولی شما چی؟! *هی نگران ما نباش رفیق! +ولی شما دو تا میخواین چه غلطی بکنین؟!!! _میخوایم همه چیو درست کنیم....
+آقای پین، یا بچهی بوگندوتو از جلوی در خونهی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.
-لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه...
#مقدمه ♡ #ziam #ff #privacy سلام من لیام پینم ۱۷ سالمه یه پسره کاملن تنها و افسرد هیچکس تاکید میکنم هیچکس منو دوست نداره دنیا برام جهنمه بابام از من متنفره همیشه میگه مایه ننگشم بهم میگه یه موجوده کاملن اضافیم که هرچه زودتر باید بمیرمو دنیارو با وجوده نحصم به گند نکشم(: ۶ سالم بود که برای اولین بار توسطش شکنجه شدم...