I sold my soul for your eyes
_ چیزی که میخوای بدست بگیری به زندگی همه ما وابسته است.. پس بهم بگو تضمین این که میتونی از پسش بر بیای چیه؟ _ من روحم رو به چشم هاش فروخته بودم و بین خنده هاش زندگی میکردم لیوان مشروب بین دستش رو با حس پخش شدن صدای خنده های شیرینی توی سرش فشار محکمی داد ، شاید اگه اون لیوان بین انگشت هاش میشکست و شیشه هاش توی گوشتش فر...