Select All
  • I think,i love you...(completed)✅
    12.2K 1.3K 29

    گفتی می خوام فراموشم کنی فعل جملتو اشتباه گفتی اخه نمی دونی چقد دوستت دارم این توی که می خوای منو فراموش کنی این بار سنگینو ننداز رو دوش من داستاني كه تهيونگ،هوسوك رو از دنياي سياهش نجات ميده🖤 Couples:vhope_namjin_sope

    Completed  
  • Time; YoonMin | Per Translation
    58.9K 12.3K 38

    زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیر...

  • Wicked for Your Voice || Vkook √
    158K 19.5K 33

    عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشک...

    Completed  
  • Crave | Per Translation
    384K 50.5K 69

    کشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چیزی از دنیای DDLB نمی دونند. اما امکان نداره که بتونی تمام راز ها رو...

  • darkness touch
    14.4K 1.7K 22

    🔻آینه ها نقش بزرگی تو زندگی ما بازی میکنند ، با اینکه خود واقعیمونو به نمایش میزارند ولی با ظاهری فریبنده و کمی جیوه باعث میشن خودتو بهتر از چیزی که هستی ببینی و شاید حتی به این دروغ آشکار لبخند بزنی و سعی کنی اونو جایی ثبت کنی .... ولی مشکل از جایی شروع میشه که فریبندگی آینه ها تو رو غرق خودش میکنه و حالا این تویی ک...

  • Smile Tell Me You Love Me
    785 81 1

    تا حالا به این فکر کردین که اگه بهتون خیانت شه چیکار میکنین؟ اون حتی بعد از دوماه هم نمیتونست فراموش کنه.... جونگ کوک رو!

    Completed  
  • Deprecidal Love | MinV
    37.1K 5.9K 27

    همه کیم تهیونگ رو میشناختن... پسری که با همه دوست بود ولی کسی زیاد بهش نزدیک نمی شد... پسری که همیشه بدنش پر از کبودی بود... پسری که همیشه استین لباس هاش حتی انگشت هاشم می پوشوند... و مهم تر از همه پسری که از همه بیشتر می خندید... این داستان اونه... داستان اون و پارک جیمینی که همه ی مرز ها رو زیر پا میزاره و به اون نز...

    Completed   Mature
  • I need your green light
    3.7K 663 12

    جونگ كوك تازه از يك مسافرت طولاني برگشته... اون قراره به عنوان مدير بخش تو يك شركت حساب داري مشغول كار بشه... اما با چيزي مواجه ميشه كه هيچوقت انتظارشو نداشته... پسري كه رو به روش ايستاده نميتونه دوست دختر سابقش باشه...

  • 『 Lovely colleague 』
    70.1K 9.5K 22

    __________•__________•__________ جونگ کوک به خاطر وصیت نامه مادرش که گفته بود باید تو یه فیلم گی بازی کنه، تصمیم میگیره داخل فیلم ( گی) که بهش پیشنهاد شده بازی کنه و موضوع وقتی جالب میشه که کوک نقش مقابلش رو میبینه و..........

  • ♣Shhhh....BabyBoy♣ [Jeon JungKook]
    102K 941 6

    Me: I Crave The Feeling Of You Ontop Of Me. 💦💦 JungKook: I Want You On Your Knees, With Your Ass Up In The Air. 💦💦 Me: I Want You Too Fuck Me Hard, And Make Me Feel Loved At The Same Time. 💦💦 JungKook: Seing You Smile Makes Me Happy, Seing Your Ass Makes Me Horny. 💦💦 🚫21+🚫 or 🚫18+🚫 Cover made by me

  • GLAMOR
    41K 6.6K 36

    نام: طلسم زوج: هونهان، سولی ژانر: رمنس، درام، تخیلی تعداد قسمت: ۳۵ وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ خلاصه: پدر سهون تصمیم به ازدواج مجدد میگیره و همسر جدیدش دو پسر هم سن و سال سهون داره . سهون خوشحال از این تصمیم پدرش فکر میکنه آرزوی خانواده‌ی خوشبخت و پر جمیعتش به حقیقت میپیونده ولی رفتار هایی که میبینه و گذشته‌ای که کم کم به ی...

    Completed  
  • براى پشيمانى دير است..
    4.1K 368 7

    Bts yaoi fanfiction Jungkook-jimin-taehyung سلام به همگي اين اولين باره كه تصميم دارم فيكشنمو اينجا بزارم من يه الف و يه ارمي قديمي هستم و فن فيكاي زيادي نوشتم اما اولين باره كه فيكشني درباره ي بي تي اس مي نويسم! اسم داستان "براي پشيماني دير است" هستش و حالت رئال گونه داره يعني داستان زندگي بي تي اس كه با تخيلات مخلوط...

  • Pied Piper #7 🚧
    9.5K 1.8K 12

    فلوت زن رنگارنگ هامیلین. لازم دونستم چند تا نکته رو بهتون بگم. 1. ایده ی اولیه ی این فیکشن از فیکشن BTS Outcast توی ذهن من جرقه زده. پس مواردی از قبیل اینکه فکر کنید بی اینکه نامی از اون فیکشن ببرم قصد دارم ازش سو استفاده کنم پذیرفته نیست. 2. این داستان شباهت ها با داستانی که اسم بردم به این معنی نیست که ایده ی خاص تر...

    Completed  
  • ⌊ Psycho ⌉
    97.5K 11.2K 57

    "FULL | کـامل شـده" "تـو متعـلق به مني و من متعـلق به تـو!" ژانر : دراما - روانشناسی - اسمات ♒︎ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi

    Completed   Mature
  • Are you calling me a sinner? (vkook)
    86.1K 12.5K 30

    **من فقط یه قاتل زنجیره ایم که فراریه،چه چیزی در موردش انقدر بده...کشتن منو خوشحال میکنه** *پس تو یه ادم بدی که گنا...* **گناه؟...داری به من میگی گناهکار؟**

    Completed  
  • 🌗New World🌓
    31.7K 5.2K 7

    [ COMPLETED ]✔️ ✨خلاصه: کیم تهیونگ پسری هجده ساله است که به دنبال کشتن خودشه. با عوض کردن محل زندگیشون، تهیونگ با تفکر اینکه می‌تونه بالاخره از این زندگی خلاص شه، به دنبال جایی برای کشتن خودش در خونه جدید می‌گرده؛ اما به طور اتفاقی در مخفی‌ای رو پیدا می‌کنه که... ‌ • ────── ✾ ────── • _"برای...

    Completed  
  • Storyless Mist | StoryTeller illusion
    7.1K 1.4K 38

    مه آلود بدون داستان | Storyless Mist ✨ 🏷ژانر | تخیلی، ماجرایی، فانتزی 🌊 خلاصه: جیمین پسر 13 ساله ایه که بعد از کشته شدن پدرش توی یک سانحه، تازه با مادر و برادرش به یک شهر کوچیک اومده. توی سن حساسیه و نمیتونه با برادرش به خوبی کنار بیاد تا اینکه یک روز توی کتابخونه ی مدرسه، با باز کردن یک کتاب مرموز توی کتاب کشیده...

  • Last Keeper + Season 3 updating 🔰
    87K 18K 109

    خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که او...

  • FINDERS KEEPERS - A TaeKook FanFic
    50.9K 2.8K 16

    Taehyung gets dumped by his fiancé after being together for 3 years. Heartbroken Taehyung visits the park where he usually goes when he's sad or has a lot of things on his mind. It's his happy place. But sadly he didn't expect to end up kidnapped and caged inside like an animal by a man who's been on the news for year...

    Mature
  • Pirate Prince Namjin Ver.
    227K 33.5K 62

    +18 هشدار کیم سئوک جین، وارث سر زمین چوسان؛ در کشتی در حال مسافرت به پیونگیانگ (بخش شمالی کره) بود که کشتی اش توسط کیم نامجون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن نامجین همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذاشتم! نمیخواستم اونطرف زیادی شلوغ بشه...

    Completed  
  • Hooligan | YoonMin
    12.3K 2.4K 16

    Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی (به انگلیسی Football hooligani) میگویند.) این...

  • INCREDIBLE ; Vkook AU(+18)
    114K 9K 24

    +بزار بیبیت باشم -پس صدام کن! +د...ددی -بیبی ددیو میخاد؟ +زیاد!! |و چی میشد اگه هرگز نمی دیدمت| 𝔄𝔯𝔢 𝔶𝔬𝔲 𝔞 𝔴𝔞𝔱𝔠𝔥𝔢𝔯 𝔬𝔯 𝔞 𝔭𝔩𝔞𝔶𝔢𝔯? . Tip:this is a smut fanfic (+18) Couples:vkook-hopmin-namjin-sope Geners:smut-fun پ.ن:(عمده این فیک به صورت فانه)همه چیز مشخصه پس لطفا سوال بی مورد مخصوصا درباره کاپلا...

    Mature
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    211K 30.9K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature
  • ●NewMoon🌙
    134K 25K 36

    یک روز صبح، روزی که قرار بود خیلی معمولی و عادی باشه، بکهیون بعد از بیدار شدن از خواب شبانه در کنار همسرش، متوجه میشه که چانیول اون رو فراموش کرده و خاطراتش به سالها قبل زمانی که ازش متنفر بود برگشته . ------------ در علم ‌نجوم NewMoon زمانیست که نور خورشید سمت دیگری از ماه را روشن میکند و ساکنین زمین قادر به دیدن م...

    Completed  
  • Supermarket Flowers 💐
    888 163 1

    با اينكه كوكي فلج بود... يه قلب پاك داشت مثل همه عاشق ميشد، غصه ميخورد؛ آخه اونم آدم بود...! يه معشوق داشت اسمش تهيونگ بود... عين خودش بود، زندگي تجملاتي نداشت. پس هر روز براش يه شاخه گل ميخريد گلاي زيبا ولي ارزون گلاي سوپرماركتي...!

    Completed   Mature
  • 𝐇𝐄𝐀𝐑𝐓 𝐇𝐀𝐂𝐊𝐄𝐑
    73.9K 10.3K 29

    هکری که قلبش هک شد... ɢᴇɴʀᴇ : ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ᴅʀᴀᴍᴀ , ᴍʏsᴛᴇʀʏ ᴄᴏᴜᴘʟᴇs : ᴠᴋᴏᴏᴋ , ᴋᴏᴏᴋᴠ [sᴡɪᴛᴄʜ] , ʏᴏᴏɴᴍɪɴ , ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴡʀɪᴛᴇʀ : ᴘʜᴀɴᴛᴏᴍ

  • ORPHAN | persian translation
    6.9K 1.1K 8

    "من فقط یه خانواده میخوام...دیگه نمیخوام تنها باشم" ________________ "جونگ کوک...چرا نمیتونم صدای قلبتو بشنوم؟..."

  • You're Mine
    93.9K 10.2K 14

    با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...

    Completed  
  • Call Him Daddy![1]
    90.2K 11.7K 20

    《کامل‌شده》 داستان از اونجایی شروع میشه که جئون جونگکوک از بوسان اومده تا توی سئول درس بخونه و به همه دروغ گفته که وضع مالیش خوب نیست تا دوست واقعی پیدا کنه و یه روز وقتی میره دندون پزشکی میفهمه که دندون پزشکش زیادی جذابه و بعد از مشورت کردن با جیمین صمیمیترین دوستش و هم اتاقیش، یه پیشنهاد عجیب به دندون پزشکش که ازش ۱۲...

    Completed   Mature
  • Star Renaissance || VKook ~ Completed
    196K 34.7K 40

    Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پ...

    Completed