Ecstasy (kookv)
[ پرستار کیم، فارغالتحصیل شده بهترین دانشگاه آمریکا شروع به مراقبت از پسری ویلچر نشین کرد که نه تنها کم حرف و پررو بود بلکه احترام کوچیکتر بزرگتریهم سرش نمیشد! ] "رومنس، فلاف، اسمات." کاپل: کوکوی. تمام شده.
[ پرستار کیم، فارغالتحصیل شده بهترین دانشگاه آمریکا شروع به مراقبت از پسری ویلچر نشین کرد که نه تنها کم حرف و پررو بود بلکه احترام کوچیکتر بزرگتریهم سرش نمیشد! ] "رومنس، فلاف، اسمات." کاپل: کوکوی. تمام شده.
«کیمتهیونگ به دلایلی مجبور به ازدواج با آلفایی سلطنتی شده که همه از اون به عنوان یه فرد خشن و استبدادگر یاد میکردن اما...» ❈ناماثر: |بــوســه| ❈کاپل: کوکویـ ❈ژانر: امگاورس / ازدواجاجباری / انگستعاشقانه / پایانخوش ❈وضعیت: [پایان یافته]✓ •این داستان تنها درجهت سرگرمی نوشته شده و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی افراد ند...
𝙈𝙮𝙨𝙩𝙚𝙧𝙮, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 تهیونگ از اون نوجونایی بود که خودش رو با انواع و اقسام بازیهای موبایل و کامپیوتری سرگرم میکرد و خب، مسلما وقتی لینک یه بازی ناشناس رو میبینه برای دانلود کردنش پیشتاز میشه. چی میشه اگر قرار باشه برای این بازی، جونش رو فدا کنه؟! ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ - تو اشتباهات زیادی کر...
آقای B بی توجه (کامل شده) 🐺🌤 زندگی بتای معمولی ای به اسم جئون جونگ کوک توسط یه امگا به کل زیر و رو میشه! اون کیه که فقط آقای بی نمیشناستش؟ ─── ・ 。゚❂: *.🌤.* :❂゚。・ ─── ⋮🐺🌤𝗪𝗲𝗯𝘁𝗼𝗼𝗻 𝗡𝗮𝗺𝗲 ⇒ آقای بی بی توجه ⋮🐺🌤𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 ⇒ کوکوی ⋮🐺🌤𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲𝘀 ⇒ امگاورس، اسمات، یائویی، کمدی ⋮🐺🌤𝗘𝗱𝗶𝘁𝗼𝗿 & 𝗧𝗿𝗮𝗻...
☁️🤍 جئون جونگکوک به عنوان مدیر حقوقی گروه بلو اسکای کار میکنه. اون موفق ترین فردیه که از روستای زادگاهش اومده و افتخاری برای اهالی اونجاست. اون با کیم تهیونگ، پسر خانوادهای که گروه بلو اسکای رو اداره میکنن، ازدواج کرده؛ این دو زوج خیلی زود درگیر یک بحران بزرگ میشن که زندگیشون رو تحتتاثیر قرار میده... ...
📱curio ↝ عتیقه - kookv تمام شده❗ •┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈ جونگ کوک هیچوقت فکرش رو نمیکرد اون دکتر سرد و اتوکشیدهای که برای مادربزرگ پیرش استخدام شده گی باشه! پس شروع کرد به دادن پیامهای عجیب بهش... تا زمانی که مرد هم عجیب ترین پاسخ رو داد. •┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈ C: KOOKV. G:AU, COMEDY. •┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈
همهچیز توی زندگی جئون جونگکوک، جراح پلاستیک معروف سئول به خوبی و خوشی میگذشت؛ البته تا زمانی که سروکلهی یه امگای گیلاسی پیدا شد که دنبالش راه میافتاد و بدون هیچ شرمی درخواست میکرد: _ آقای دکتر، بیا با هم بچه بسازیم! کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، ازدواج اجباری، کمدی، فلاف، اسمات، امپرگ
جئون جونگکوک کسی که تنها اسمش میتونه همه رو وادار به زانو زدن بکنه ، قصد داره بعد از سالها به عمارتش در سئول برگرده ؛ چی میشه وقتی با کیم تهیونگی روبه رو میشه که با اینکه جزو افرادشه ولی هیچ حرف شنوی ازش نداره ؟ قراره با این پسر تخس چیکار کنه ؟ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗🍷 𝑺𝒖𝒃 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 🥂 ( ای...
| تکمیل| -وات ده فاک؟...هی فسقلی...تو یه شیطانی و داری گریه میکنی؟!..اسمت چیه؟ +ک..کوک..جانگ کوک.. -هممم...با من بیا.. میتونم ازت یه شیطان واقعی بسازم! ⇲۱۰۰ سال بعد⇱ -کافیه!..لط..لطفا تمومش کن..آه.....ب...بسه +اوه هیونگ؟..تو یه شیطانی و داری سر بفاک رفتنت گریه میکنی؟🔞 ژانر : اسمات، دارک ،بی دی اس ام ،فانتزی ،ورس. کاپ...
تهیونگ فقط خواستار یه زندگی بدون دردسر بود ولی همه چیز با حضور ناگهانی همسایه دردسرساز اش شروع به تغییر کرد! .... بهمکمک کن!" آلفای شکلاتی با لحن بیچاره ای بیان کرد و به اون امگای بداخلاق نگاهی انداخت اون وقت چرا؟" و گوشه لبی برای مرد بالا داد چون من قراره آلفات باشم!" حالا ورق به نفع اون تغییر کرده بود... Main coupl...
"جئون مال" چیست و در آن چه میگذرد؟! برای کسب اطلاع از حواشی آن، به این چت استوری مراجعه کنید. Name: Baby Boss Main Couple: Vkook Side Couple: Yoonmin Genre: chatstory, slice of life, romance, fun, happy end Writer : Nellin
پکی به سیگارش زد و خونسرد ابر های تاریکی تو ریه هاش بود رو بیرون فرستاد و به امگای نحیف باردارش نگاه کرد _میبینی معشوقه کوچولوی من؟هرجای دنیا بری باز پیدات میکنم همیشه در بند اسارت منی چون امگای منی راه فراری نداری باید این تقدیر رو بخوای مالیشکا coupel:kookv Genre:bl,romantic,werewolf,smut
-Kooktae(BTS) -Minsung(SKZ) - کارآگاه جئون جانگکوک و کارآگاه کیم جین در پی حل پرونده قتل دکتر کیم و همسرش هستند که با فرزند آن ها " کیم تهیونگ " دانشجوی پزشکی سئول آشنا میشن. اما کارآگاه جئون این فرصت رو پیدا میکنه تا کیم تهیونگ واقعی رو بشناسه و بتونن باهم پرونده قتل پدر و مادرش رو حل کنن؟! - هان جیسونگ و لی مینهو...
_هم اتاقی اجباری_ . . _فردا یه جلسه توی سالن اجتماعات هست، برای اردوی تمرینی. گنگ بهش خیره شدیم که جیمین صداش در اومد. _ولی ما که برنامه ریزیش رو....... نزاشت جیمین حرفشو ادامه بده _قراره تیم فوتبالم بیاد. تیم فوتبال؟؟امکان نداره.....نه بازم اون لعنتی.همه با فهمیدن اینکه تیم فوتبال قراره بیاد به من خیره شدن. دلیلش مشخ...
[اتمام یافته] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐨𝐝𝐥𝐞🍜 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
[ آپ متوقف شده ] من کیم تهیونگم ... یه امگای مغلوب بدبخت 🥲😫 که همه آلفاها از چپ و راست بهش خیانت میکنن 🤬😤 و خب ... اصل ماجرا اصلا این نیست پس وقتتون و نمیگیرم و میرم سر اصل مطلب داستان بگایی زندگی من از اونجایی شروع شد که یه شب که تا خرخره مست بودم با یه آلفا خوابیدم 💦🔞 خب همه چیز عادی بود تا اینکه چهار هفته...
جئون جونگکوک به عنوان یه پسر شر دبیرستانی جفت حقیقیش رو رد میکنه، چی میشه اگه روی جفت حقیقیش توی دانشگاه کراش بزنه؟! . . . Fic: Mi paz Genre: Omegaverse, Romance, Drama, Smut Couple: Kookv Writer: Nika
اون همیشه کلمه ی انتقامو توی خشاب کُلتش حمل میکنه.... ولی من قسم میخورم که عاشقش کنم... ژانر: mafia, Drama, smut... کاپل: kookv، Namjin ❌دارای صحنه' محدودیت سنی❌
لبخند تاریک [Completed] کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: نامجین_جنلیسا_یونمین ژانر :مدرسه ای _رمنس _اسمات_فان خلاصه داستان : تهیونگ از بچگی تا حالا خیلی درد کشیده بود تا اینکه وقتی به دانشگاه میره و با فهمیدن راز جونگ کوک ، همه چیز تغییر میکنه و زندگیش از این رو به اون رو میشه... by : Jeon_LiLi
"میدونی با این مدل مردنت ریدی؟" "ببخشید ولی من شما رو میشناسم؟" "بیا یه لیست از ارزوهای قبل مرگمون درست کنیم" "صبرکن چی؟" _________ وقتی که یه مرد مبتلا به سرطان معده که فقط میخواد زندگی خودش رو تموم کنه، با یه مرد مبتلا به سرطان خون که میخواد بدون پشیمونی ریق رحمت رو سربکشه آشنا میشه. Genre: comedy ,romance, smut...
《اون دوست پسر منه》 +باورم نمیشه..تو.. _آره خودمم، دوست پسرت. #Vkook °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• +راستش من شما رو نمیشناسم؟! _بذار از اول شروع کنیم. یونگی هستم، مین یونگی. قراره از این به بعد هم اسممو زیاد بشنوی و هم زیاد صداش کنی. #Yoonmin °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• جونگکوک تو...
وقتی کارتهای روی میز برای آقای کیم بد افتاد، بازنده واقعی قمارش پسر جوانش بود. و تهیونگ خیلی زود فهمید سرنوشتش در فضای نیمه تاریک و مه آلود از دود سیگار قمارخانه، با بی رحم ترین و خشن ترین برده فروش شهر، آقای جئون جونگکوک گره خورده است و او دیگر یک فرد آزاد نیست بلکه برده است. 🍼 پارک جیمین مردی بود که به هرچه خواسته...
(اون کوچولو شبیه منه؟؟؟) داستان برای بوکسر حرفه ای جئون زمانی تغیر میکنه که نمونه کوچولوتر خودشو تو ردیف قفسه های فروشگاه میبینه با موهای بلند و جزئیات دقیق و ظریف....اونم درحالی که همه ی حریفاش مثل سگ ازش میترسن....و عملا هیچ رو دستی نداره....بارها جام و مدال های طلا رو بالای سربرده و کارنامه درخشانش جایی برای پر شدن...
[تمام شده] جیمین به جونگکوک تاکید میکنه که روی برادر کوچیکترش حرکتی نزنه ولی آیا جئون جونگکوک قراره از اون بتای خوشگل بگذره؟ اسم داستان: My Exception [ استثنای من ] کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Sope ژانر: طنز | فیکچت | عاشقانه | امگاورس [ کار توی چنل TaeKook_Eternity هم آپ شده ]
✧ پگاسُس | P̆̈egasus̑̈ ✧ [کاملشده] × رمان × ⋆ کاپل ↜ ویکوک / کوکوی ⋆ ژانر ↜ درام عاشقانه، کمدی، فلاف، روانشناختی ⋆ نویسنده ↜ 𝕐𝕦𝕞𝕖 ⋆ همه چیز از یه قدم زدنِ شبونه، توی یکی از خیابونهای نهچندان معروفِ سئول شروع شد؛ و زمانی که تهیونگ در حالِ زمزمه کردنِ آهنگ انیمیشن مورد علاقهش -شرک- بود، میتونست قسم بخوره که...
"نگاهم دوباره به دست های پر از تتوی جونگ کوک افتاد و بی معطلی چیزی که از ذهنم می گذشت رو به زبون اوردم: تو چند سالته؟ گوشه ی لبش رو کج کرد که باعث شد لپ سمت چپش بیرون بزنه و شبیه یه بچه خرگوش بشه. از دیدن چهره کیوتش لبخندی ناخودآگاه رو لبم نشست و با شنیدن صداش که گفت: بیست و دو... سعی کردم جلوی بزرگ شدن لبخندم رو بگیر...
[ اتمام یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
تو این بوک وانشات یا چند شاتی های کوکوی مینویسم شاید یک یا دو تا هم ویکوک،یونمین و نامجین توش باشه. وانشات یا چند شاتی هایی که اینجا مینویسم هم مال خودمه هم مال نویسنده های دیگه که ارزش دیده شدن رو دارن ولی چند نفر بیشتر ندیدنشون در این بوک از هر ژانری مینویسم اگر درخواستی برای ژانر دارید بگید مینویسم ولی از کاپل د...
(taekook,texting) (romance,comedy) _ میخوامت... میخوام قلبت و تنت برای من باشه + چرا؟ قاچاقچی اعضای بدنی؟ _______________________________ اینکه ۱۸ سالتون باشه و عاشق باشین زندگی براتون خیلی سخت میشه... حالا بماند که عشقتون برادرناتنیتون باشه... Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000
اون تابلو، تصویر نقاشی مردی رو به نمایش گذاشته بود که روی صندلی بزرگی نشسته بود و دستاشو روی دستههای اون گذاشته بود... اون مرد...اون فوقالعاده بود... و تهیونگ اون لحظه داشت به این فکر میکرد که کاش شخصیت داخل اون قاب وجود داشت... 🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️ -ن.. نمیخواین دستامو باز کنین ارباب؟ -چرا تحریک...