Select All
  • °!Alpha Jeon!°||°KOOKV°
    938K 103K 40

    امگایی مطیع که مجبور میشه به اجبار خانواده اش و راحتی زندگیشون با الفا خون خالص و مغروری جفت بشه.‌‌.. *** Couple:Kookv Side couple:Namjin-Yonmin Genre:Omegavers-Romance-Smut-Mpreg Status:Completed By:S_TAEHKOOK

    Completed  
  • The Change ( Completed )
    337K 54.3K 43

    وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش‌ رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لا...

    Completed  
  • 𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 )
    627K 92.3K 56

    یه آپارتمان داغون، دو تا پسر • Written by @keeruushii '

    Completed  
  • Life inside the Hourglass | Completed
    117K 21.7K 26

    [زندگی توی ساعت‌شنی] "اون گرگ سیاه کیه؟" "جفتِ جیمین." "جفت جیمین؟ و تواینجا ایستادی و هیچ کاری نمیکنی؟" یونگی با عصبانیت جواب داد:"چیکار میتونم بکنم وقتی کشش گرگش به سمت جفتشه؟ فکر کردی برام آسونه که جیمین با چشمهای ملتمس بهم نگاه میکنه اما نمیتونه جلوی قدم هاش که به سمت اون میرن رو بگیره؟ آره ما عاشق همیم ولی عشق کا...

    Completed  
  • 𝐃é𝐣à 𝐯𝐮 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    371K 58.1K 35

    [در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و...

  • 𝐒𝐮𝐩𝐩𝐨𝐫𝐭
    7.8K 1.5K 23

    «بهم بگو ببینم... تو تا حالا کسی رو کشتی؟» «نه.» «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟» «نه.» «من کشتم، من شنیدم که دارن می‏میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می‏دونی نه چیزی راجع به عشق.» ☘︎نام: تکیه‌گاه ☘︎ژانر: درا...

    Completed  
  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    698K 93.1K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • Coffee & Cream [Vkook|Hunhan]
    14.2K 2.8K 27

    {کامل شده} همیشه برام سوال بود چطور میتونی انقدر سرما رو تو چشمات حبس کنی اونم وقتی یه نفر فقط به خاطر اینکه هر روز ببینتت حاضر بود ایستاده با جاروش چرت بزنه اما با گذشت زمان همه چیز معنی دیگه‌ای پیدا کرد... ~~~~~ شاید اون کسی که گذاشت رفت من بودم،اما اون تو بودی که تنهاییتو ترجیح دادی..! #vkook ~~~~~ بیا برای ساختن ک...

  • City Of Dead [Vkook AU]
    144K 24.3K 13

    "اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"

    Completed  
  • Milk & Chocolate (Vkook)
    55.8K 9.6K 39

    + میدونی چیه ؟ شیر و شکلات از عناصر مهم زندگی، برای بشریت میتونن محسوب بشن..حداقل برای من و تو که اینطوره..مگه نه؟ -بله،پروفسور کوکی #vkook ~~~~~ + چقد منو دوس داری سهون؟ سهون کوچولو دستاشو از هم باز کرد و سعی کرد بزرگترین چیزی که میتونه رو نشون بده - من اینقدتا دوست دارم..لوهانی #hunhan ~~~~~~ + بگو چا... -چا +نی -نی...

    Completed