𝘀𝗺𝗶𝗹𝗲 .
━ تنها چیزی که میخواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
━ تنها چیزی که میخواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
من يه برده ام. يه برده ى آزاد، افسرده براى گذشته، نگران براى آينده، معلق در حال.
یه پیانو... عشق اول و دنیای یه نفره همون پیانو... میشه منبع آرامش یه نفر دیگه! یعنی... همین پیانو... میتونه قلب این دو زجر کشیده رو ... درمان کنه... به هم پیوند بده؟؟؟ اگه بتونه... اون موقع است که شاید جنبه های خوب زندگی رو هم ببینن! زندگی ای که با پیانو شروع بشه... چه زندگی ای میشه! Best ranking #1 piano
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیر...
عشقى با طعم نعناع، كه وجود جيمين رو خنك و سرزنده ميكنه؛ و بعد ميسوزونتش... #5 in MinYoongi #10 in Bangtan
پسرى كه هيچ وقت عشق و علاقه رو، حتى از طرف پدرش هم تجربه نكرده، با غريبه اى آشنا ميشه كه نه تنها احساساتش، بلكه زندگيش رو كاملاً تغيير ميده. #2 in MinYoongi #3 in ParkJimin #3 in BtsFanfic
جیمین به صورت مخفیانه توی لاکر کراش سال بالاییش نامه میذاره. برای رو در رو صحبت کردن با کراشش زیادی خجالتیه. [چپتر ها کوتاهن] -جیمین: یه سال پایینی 15 ساله و یونگی یه سال بالایی 19 ساله ست. •ترجمه ی فارسی• Credit: btswritings
جيمين براى نجات جون مادرش، مجبور ميشه به جادو روى بياره؛ ولى نميدونه كه استفاده از جادوى سياه آثار مخربى روى زندگيش ميذاره... #2 in BtsFanfic
یونگی:من فقط میدونم نباید این اتفاق می افتاد! جیمین:چه اتفاقی؟ یونگی:نباید عاشقت میشدم...
🔞راهنمای در بغلی🔞 یونگی قبول میکنه که مدتی با جیمین، دوست صمیمیِ برادر کوچک ترش، هم خونه بشه تا زمانی که پسر کوچکتر بتونه یه آپارتمان اجاره کنه. اما چی میشه اگه جیمین در واقع یه اکانت پورن داشته باشه و یونگی هم فالوش کرده باشه؟! ⚠️هشدار: این فیک دارای تصاویر نامناسبه. اگه خوشتون نمیاد نخونید!!! ~~~~ • ژانر: اسمات، ت...
یونگی به خاطر تصادف سختی که ۱۵ سال پیش داشته هر شب با خاطرات جدیدش خداحافظی میکنه و به همون پسر بچه ۷ ساله که میخواست با خانوادهش به پیکنیک بره برمیگرده و جیمین باید هر روز دوباره با یونگی ۷ ساله سر و کله بزنه! کاور از: @Emethod ♡ این داستان برومنسه، فرندشیپ! اگه انتظار اسمات و رابطهی همجنس دارید، لطفا اسکیپ کنین
یونگی از رابطه های یک شبه خوشش میاد و درکشون میکنه. چیزی که درکش نمیکنه، اینه که چطور یه بچه که احتمالا زیر سن قانونیه، سر از آغوشش در آورده و درمورد شکست عشقیش، حرف میزنه. چون مطمئنه (و اگه به نظرتون داره اشتباه میکنه حتما اصلاحش کنین) که وقتی به بازگشایی کلاب دوست جدیدش رفت، اصلا دنبال بچه ای که ازش پرستاری کنه، ن...
" دیشب خواب دیدم تویِ یه جنگل دارم روی ترمپولین میپرم. بار آخری که پریدم دیگه فرود نیومدم. تو آسمون گیر افتادم. یواش یواش آسمون فرو ریخت دیدم که جنگل آتیش گرفت. برگای قرمز از آتیش درختا میوفتادن و همه جا رو آتیش میزدن. یهو دیدم خودم رو زمین بین اون آتیشام. بدنم آتیش گرفت و خودمم سوختم." 🥉 #3 In Tragedy
• جیمین مثل بمب ساعتی بود؛ باید رمزش رو به دست میآورد و با احتیاط سیمهایی رو که توی مغزش اتصالی میکرد و چیزی به آتش سوزی نمونده، از وسط قیچی میکرد. • Multishot • Genre: Romance, Fluff, Smut
" ميخواى به كلكسيون تتو هات يه شاهكار ديگه اضافه كنى؟" "آره، اسم تو رو، پارك جيمين."
چی شد که همه چیز انقدر بهم ریخته شد؟ این فاصله از کجا بین ما در اومد ؟ این دیوار نامرئی کی بین من و تو سبز شد؟ ماه من راهی به من نشون بده تا بتونم از این دیوار نامرئی بالا بیام... بیام و مثل تموم روزهای تاریکمون داخل دستان گرمت خودم رو از این دنیای بی رحم پنهون کنم!~💫 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 :𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 - 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐆𝐞�...
حالا یونگی با اون مردی که تو یه قفس ازش نگه داری می کرد و اذیتش می کرد، چه فرقی داشت؟ جفتشون از اون گربه چموش متنفر بودن و حاضر نبودن بعد از یه مدتی تحملش کنن. یونگی هم احتمالا به زودی برمیگشت خونه و از اونجا پرتش می کرد بیرون؛ چون اون هم مزاحم کارش شده بود هم آینه اتاقشو شکسته بود! • MultiShot • Genre: Supernatural...
ماه رو دوست دارى هيونگ؟ -خيلى زياد دوسش دارم. -چرا؟ -چون توى تاريكى شب، يه روشنايى خاص و پنهانى داره كه خيلى جذابه. ميتونم ساعت ها باهاش حرف بزنم و اون فقط سكوت ميكنه. -اگر بهم اجازه بدى، من ماهت ميشم هيونگ. شب هات رو روشن ميكنم و ميتونى باهام حرف بزنى، قول ميدم ساكت شم. اگر پسم نزنى، ميتونم ماهت باشم. #8 in Yoonmin ...
جیمین یه سایرنه، اونا شناخته شدن، ولی همه افتخار دیدنشون رو به دست نمیارن، چه برسه به اینکه یکیشون رو شخصا بشناسن. یونگی، وقتی روی اقیانوس مشغولِ بررسی موجودات دریایی و همچین چیزاییه، جیمین رو ملاقات میکنه. با این حال، اون دریانورد، هیچوقت فکر نمیکرد تا این حد، درگیر جیمین و شخصیت واقعیش بشه. translated by @xXfakezia...