Select All
  • "ugly beta" __chanbaek
    341K 76.6K 54

    خلاصه🖋📚: چی میشه اگه بیون بکهیون،خرخون کالج،همون بتای زشت و خود شیفته ای که چانیول ازش متنفره یه روز صبح از خواب بیدار بشه و ببینه ظاهرش کاملا تغییر کرده و یه امگا شده؟! ........................... Name:ugly Beta Genre:Omegaverse,smut,romance,mpreg Cop:Chanbaek,kaisoo,hunhan (Completed)

    Completed  
  • My Daddy
    502K 86.4K 66

    Name: My daddy Writer: maya^^ ژانر:روزمره،اسمات،ددی کینک،فلاف،عاشقانه💖 کاپل:چانبک / کایسو / هونهان ❌کامل شده❌ بکهیون یه منحرف کوچولو🍓 بود و با سیاستش هر چیزی که دلش میخواست رو بدست میاورد! ولی وقتی هوس یا عشق در یک نگاه اتفاق میافته بک میتونه جلوی اون غریزه مالکیت خودش رو بگیره؟! اون به پارک چانیول به جای اینکه به...

    Completed  
  • Together
    9.8K 1.6K 18

    با صدای تهیونگ از خواب پریدم و با تعجب به سمت نامجون برگشتم _چیشده؟ نامجونم هم به علامت ندونستن شونه هاشو بالا انداخت همون لحظه در با شتاب باز شد و تهیونگ خودشو پرت کرد تو اتاق _هیونگ کمککک همون لحظه جیمین با صورت سرخ وارد شد _تهیونگ لعنتی بیا بیروووننن..... 《سرنوشت باهم بودنشون》 couple:sope,namjin,vkook genre: angst...

  • Stuck in the Seams
    43.5K 7.4K 13

    شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.

    Completed  
  • In The East Garrison
    7.7K 1.1K 4

    ستوان دوم، کیم نامجون توی پادگان شرقی لطف ویژه‌ای از سمت فرمانده‌‌اش دریافت می‌کنه و این باعث میشه شایعاتی در موردشون شکل بگیره. شایعاتی که ستوان جوان خودش هم ازشون بی‌خبره. __________________ Main couple: Namjin Side couple: - Writer:Tired-boo Multishot

    Completed   Mature
  • HIM (Persian)
    7.9K 1.9K 24

    تو مثل سحر گاه بودی . دنیا را در من بیدار میکردی تودرخشان ترین تششع نور خورشید بودی که به چشم دیدم ** یونگی در حالی که به هوسوک نگاه میکرد گفت"منظورم یه الهه یا یه مدله..کسی باعث بشه عکس هایی که میگیری احساس داشته باشن" جانگ کوک پوزخندی زد و گفت " تو دیگه از دست رفتی" "شاید" یونگی چشمکی زد و ادامه داد " ولی ارزشش رو...