End Game (L.S)
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...
[ C O M P L E T E D ] اون مصمم شده بود تا تيكه هاي شكسته ي دخترو بهم برگردونه ، حتي اگه فقط دو هفته وقت داشت. SEQUEL TO 💌13 LETTERS💌 © all rights reserved @-bruised [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Amazing cover by : @IWontBeTheOne
یه پیانو... عشق اول و دنیای یه نفره همون پیانو... میشه منبع آرامش یه نفر دیگه! یعنی... همین پیانو... میتونه قلب این دو زجر کشیده رو ... درمان کنه... به هم پیوند بده؟؟؟ اگه بتونه... اون موقع است که شاید جنبه های خوب زندگی رو هم ببینن! زندگی ای که با پیانو شروع بشه... چه زندگی ای میشه! Best ranking #1 piano
تو نميتوني به رقصيدن با شيطان ادامه بدي و بپرسي چرا هنوز تو جهنمي داكوتا. [ sexual contact ] [ Harry Styles AU ]
جنى كيم ظاهرا همه چى داشت. اون زيبا بود، با يه دوست پسر خوش قيافه. و همچنين معروفترين دختر مدرسه. ولى با يه رفتار سرد و بدقلق، كه هرچى كه اراده ميكرد رو ميتونست بدست بياره. هيچكس تو مدرسه جرات برخورد باهاش رو نداره، چون با روش هاى بيرحمانه ش راحت ميتونست زندگيشو نابود كنه. ليسا منوبان هميشه دربرابر رفتارهاى جنى مقاوم...
نویسنده:ماری کاپل ها:یونمین،ویکوک،نامجین ژانر:فانتزی،کیوت،اسمات خلاصه: کی میدونست که مفقود شدن پارک جیمین و پیدا شدن یه سبد توت فرنگی زندگی ۷ تا پسرو تغییر میده؟!
[C O M P L E T E] نویسنده:ماری کاپل ها: یونمین ویکوک نامجین ژانر: هیبرید،کمدی، فانتزی، فلاف، کیوت،اسمات،امپرگ این مجموعه تشکیل شده از ۴ فصل: فصل اول: my mochi kitty تمکیل شده_ یونمین خلاصه: یونگی هیچ وقت فکرشو نمیکرد اوردن یه بچه گربه ی کیوت اون رو به کجا ها بکشونه..... فصل دوم: my kookie bunny تکمیل شده_ ویکوک خلا...
[COMPLETED] "Rylee, I'm not gay. " "Are you trying to convince me, or yourself that?"
[Completed] چرا تا حالا سعی نکردم خانوادهام رو بکُشم؟ این سوالیه که نوجوونهایی مثل لیسا هر روز از خودشون میپرسن. Cover by lisarius
[Completed] "ژاکتت رو بهم قرض بده!" لیسا با نام مستعار "آلیس" معروفترین نویسنده مانهوا با محتوی "گیرللاو"عه اما کسی نمیدونه توی زندگی واقعی و به دور از لپتاپش، هر روز به دنبال یه بهانه میگرده تا به زندگی خودش پایان نده. ژانر: فنفیکشن-رمانس-فلاف کاپل: جنلیسا، لیسرین
• Name: Choice • Couple: VKook • Writer: Raven • Summary: راه ها جدا و مقصد یکی بود... تو چشمهای تکتک آدمهای این خراب شده می دیدم که چندان از اینجا بودنشون ناراضی نیستن. از بین اون همه آدم من سراغ کسی رفتم که ته تحملش خاطرات یک روز بود. همه دلشون می خواد سرگرم بشن نه؟ یکی با قرقره سرش گرم می شه یکی با چرخ و فلک...
• Name: [Silver Edge : The Cruor]🩸 • Couple: Namgi - Namjin - Vhope • Writer: ELA & Sara ac • NC: -17 • Summary: با مرگ مشکوک یکی از محبوب ترین اساتید دانشگاه سئول، بوی خون توی فضای همیشه آروم دانشکده ی علوم انسانی می پیچه. زنگ خطری که به همه هشدار میده مرگ درکمین نشسته. مرگ هولناکی که کم کم ترس رو به دل دانشجو ها...
اینجا براتون یه لیست از بهترین وبتونایی که تا حالا خوندم آماده کردم! باشد که بخونید و خوشتون بیاد!🐽💕
• Name: Spellbound ♠️ • Couple: NamJin , VHope • Writer: NT • Summary: The bird fights its way out of the egg. The egg is the world. Who would be born must firs destroy the world. The bird flies to God. That God name is Abraxas. جین برای مدت زیادی به شغل عادی اما دوستهای عجیبش عادت کرده بود؛ به عنوان یک مسئول کتابخون...
_ چند نفر لئو چند نفر دیگه باید بخاطر من بمیرن تا تو قبول کنی من کسی نیستم که قراره دنیا رو نجات بده من حتی نتونستم ..... +خفه شو کانر تو تنها کسی نیستی که کسی رو از دست دادی همه ما فداکاری هایی کردیم ولی تو داری خودت رو نابود میکنی. ___________ این یه فن فیک برای کتاب گسسته نوشته نیل شوسترمن امیدوارم خوشتون بیاد
■ کاپل اصلی: NamJin ■ کاپل فرعی: VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، جنایی ■ نویسنده: ELA ■ خلاصه: زمانی که یک قدم تا سقوط فاصله داری,برای کمک فریاد میزنی,یا سقوط رو میپذیری و به مرگ لبخند میزنی؟ 🏆Best Rank : #1 in #Namjin #1 in #Sad #3 in #Thriller
"جئون جانگکوک رقصنده اختصاصی بار رو دید و محو زیبایی اون شد ..." "چی میشد اگ این رابطه سه نفره میشد..." "چی میشد اگ همزمان دو نفر عاشق یک نفر میشدند..." ᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥ آهستگی سمت مبل حرکت کرد و شروع کرد به حرف زدن +چطوره اون ناله ها و رقصهایی که معشوقت روت انجام داده روی من تمرین کنی چطوره؟ چشمای کوکی گرد شد و نفس...
• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
Women that are thrown over the side of a ship don't always die. Sometimes, they and their children survive, just in another form. They get given a second chance. And they're also given someone to spend that second life with.
A DeathNote fanfic about my OC Arashi Kirono falling into the world of DeathNote and eventually.... Well.... Read and you'll find out :).
نقطه آغاز تنفس داستان با پری دریایی فراغ بال و رها از زنجیر های هنجار ها و عقاید تقلیدی مردم بود ... اما نقطه ختم و بریدن تنفسش با برده ای در رویای دیدن اب ... چه چیزی باعث ایجاد این درگونی میتونه باشه ؟؟ ... حماقت ... یا شاید هم دیوانگی ای ... که من اسمشو عشق میزارم boy X boy boy X girl ____________________...
[PAPER HEARTS~ قلب های کاغذی ] ژانر: فانتزی♡ درام♡ عاشقانه کاپل: جنلیسا ( جنی و لیسا بلک پینک) در پس این خاکدان غم ماهی با خشکی می امیزد... می امیزد و ما حراجیم ما حراجیم... حراج خوشبختی های کنسرو شده! به راستی من پیغام نارس کدام کشتی به لنگر نشسته هستم؟ و تو ناقوس کدامین پیکان هفت اسمان هستی؟! مواظب قلبت باش~ قلبت با...
•از لحظه رسیدن به دنیای بیرون، برای جونمون جنگیدیم. داریم سعی میکنیم یه چیز واقعی و قابل سکونت از این سرزمین بسازیم. یه خونه. بعد تو، میخوای به خاطر یه دختر مو بلوند، همه چیزو خراب کنی ؟
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...
دویست روز گوه میخورم دیگه. من عذر میخوام که مجبوری این کتابو ببینی
كيم سوكجين :"هيچوقت با درونم همراه نبودم.هميشه يك قدم عقب تر يا جلوتر راه ميرفتم.به فريادهاي توي سرم بي توجهي نميكردم اما كاري براشون انجام نميدادم.گناه هاي زيادي كردم كه هيچوقت قرار نيست بابتشون خودم رو ببخشم.من با تمام اين افكار به زندگيم ادامه ميدم.از دست ميدمو هر روز حقارت بيشتري رو حس ميكنم."