aizen Male reader x hotel Transylvania
Story of strong soul reaper in hotel Transylvania
بعد از گذشت شش سال از یک فاجعه انسانی که نسل بشر رو به مرز انقراض کشوند و بقاء اون هارو با چالش سختی روبرو کرد، گروهی از بازماندگانی که در تلاش برای زنده موندن، مجبور به کوچ شدن تا جای امنی روی زمین پیدا کنن، خودشون رو در آستانه تصمیم برای نجات جهان پیدا کردن... فاجعه ای که از ژاپن سر بلند کرد و با گسترش احاطه اهریمن...
داستانهای کوتاهی به قلم من. _داستانهای قبلی بعد از ویرایش دوباره گذاشته میشود. "کپی ممنوع"
21 تیر ماه بود، یا روزی در همان حوالی و گرما. زندگیام برعکس شد و همه چیز فرو ریخت. و چهارده سال بعد خودم را پیدا کردم، با موهای کوتاه، عینک گرد، یک لیوان چایی در دست. بیست و هفت ساله و زندگی نکرده. و من حتی طعم کوچکترین شیطنت و خوشحالی را نچشیده بودم. و این ذره ذره خوردم میکرد.
عه سلام ... عاره من همون ادم شادما هنوزم همونما منتها چشم ما ادما خطا زیاد داره .... حالا مهم نی.. من میخام بنویسم ... کوتاه پارت پارت...از سادیم گرفته تا مازوخیسم....ماحرای یه رابطه یا یه درد یا عشق .... فرقی نداره میخام یه مجموعه بنویسم از دلنوشته های قدیمیم گرفته تا نوشته های مخ مریضم .... من فقط میخام بنویسم و اثل...
تو کشتیش.. تو باعث مرگش شدی .. تو باعث شدی بمیره.. کلمات ، جملات آزار دهنده بود سرش را گرفت و نشست بر روی زمین داد زد!! تفنگ را بر روی شقیقه اش گذاشت.. دستانش میلرزید ، که با صدای بلندی،خون زمین را پوشاند .. او دیگر دستانش نمیلرزید!! ~~ •• -بخشی از داستان