Select All
  • Blinded (Vmin/BTS) Completed
    192K 33.2K 80

    برف می‌باره و من دوسِت دارم. عاشقانه‌ای لبریز از احساس، آبی و آرام. ● فصل یک : لبخندها ● فصل دو : اشک‌ها ● فصل سه : امید چاپ شده توسط نشر مانگاشاپ Highest ranking : #1 in Fiction #1 in BTS Written by BlackStar داستان در حالِ ویرایش می‌باشد :)))

    Completed  
  • Before Our Spring - [Completed]
    76.2K 14.8K 48

    تهیونگ به جیمین قول می‌ده. شب‌ها می‌گذرن، روز‌ها از راه می‌رسن. باد می‌وزه، قول‌ها شکسته‌ می‌شن و فصل‌ها عوض می‌شن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو می‌تونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ می‌تونی برف‌ها رو آب کنی؟ می‌تونی بهار رو صدا کنی؟ ...

    Completed  
  • Black Swan ∥ Vmin [Completed]
    16.6K 3.1K 20

    من اون شب به خودم و اون قوی سیاه قول دادم. قسم خوردم، که فرشتمو به همه ی آرزوهاش برسونم. و اون روحشو به من بخشید، بالهاشو به من هدیه کرد، که تا آخر عمر، تا جایی که مرگ مارو از هم جدا کنه، مواظبش باشم. " ∷∷∷∷∷ سر پسر کوچکتر که روی شونه هاش به خوبی جاخوش کرده بود رو آروم بوسید. ماه طلایی از این فاصله خیلی دست یافت...

    Completed  
  • لیموتُرش|کوکمین|کامل|چاپ‌شده
    19.3K 5.1K 22

    و سال‌ها بعد، من و تو دیگه شبیهِ گذشته‌ها نبودیم. سال‌ها بعد ما دو تا غریبه بودیم که انگار چیزای زیادی از هم می‌دونستن اما با این وجود هنوزم غریبه بودن. چاپ شده توسط نشر مانگا شاپ

    Completed