VJIN//FANARTS
Taejin Fanarts (in Burmese) All fanarts in this book are not my creation,I do not own any of these ,so I fully credit to each of the artists of fanarts❤︎ I just want a collection of my fav otp fanarts that's why I make this book☺︎︎
Taejin Fanarts (in Burmese) All fanarts in this book are not my creation,I do not own any of these ,so I fully credit to each of the artists of fanarts❤︎ I just want a collection of my fav otp fanarts that's why I make this book☺︎︎
"مرد دورگه بریتانیایی-کره ای ؛ ۲۷ ساله ؛ صاحب چشم های قهوه ای-ابروهای کمان مانند-طره های قهوه ای تیره. عاشق سبک کلاسیک از جون ادمیزاد تا شیر مرغ ؛ البته غیر از انتخاب معشوقه!!! همیشه که نباید طبق قانون زندگی مون پیش بریم... چطوره وقتی داریم عاشق میشیم کمی متفاوت باشه!؟ البته داستانی که قراره شروع بشه ، راه عاشقی خیلی...
به زیبایی نگاه عمیق تهیونگ به جین... به زیبایی لبخندهای شیرین جین برای تهیونگ... توی این کتاب میخوام براتون داستان های کوتاهی که از یک پارت تا چند پارت ممکنه باشن بذارم و امیدوارم ازشون لذت ببرید🧡 Main Couple: Taejin By niseok_loojin
^^ من قسم خوردم که انتقام بگیرم از کسایی که پاره ای از وجودمو نابود کردن من قسم خوردم که نابودشون کنم ^^ " برام مهم نبود اون کیه چیکارس فقط انتقام بود که جلوی چشمامو گرفته بود حتی الانم پشیمونی ندارم " ' برای گرفتن انتقام از اون شخص تمام تلاشمو میکنم نمیزارم به این راحتی احساس آرامش کنه جواب تجاوز مرگه ' * اشکاشو با...
جیمین اُمگاییه که زیادی به خودش سخت میگیره و میسو، دختر تازه متولدشدهاش هم اصلا کار رو براش راحت نمیکنه. ژانر: AU, OmegaVerse, Slice Of Life, Mpreg, Fluff Ranks: 1# وانشات 1# امگاورس
" + چرا بهم میگی لاتریا؟ _ چون تو دلیل پرستش منی ، تو فراتر از هرچیزی هستی و من فقط باید بپرستمت " ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️ Name: Λατρεία Couple: TaeJin Genre: Fantasy , Angst , Mystery , Romance , psychologic Writer: Shiro Taejin-world
هیچے تغییر نکرده ... خونمون مثل اولین روز زندگے مشترکمونه خیابون های شهر و مردمش همونن اما تو کنارم نیستے که بغلت کنم و با تمام وجود عطر شیرینتو استشمام کنم .... 🥀 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐓𝐚𝐞𝐣𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 , 𝐒𝐡𝐨𝐨𝐥_𝐥𝐢𝐟𝐞 , 𝐃𝐫𝐚𝐦 , 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐠𝐢𝐧𝐠
༊*·˚𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 𝑵𝒂𝒎𝒆: Vanilla Cream ✧ اسم فیکشن: خامه وانیلی ✧.* سوکجین اون پسر دانشجو سر زنده و شیطونی بود که پول نیاز داشت و رابطه خوبی با بچهها داشت ✧.* و جونگکوک اون پدر تنهایی بود که حرفهاش باعث شده بود برای پسرک شیطونش دنبال پرستار بگرده ✧ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔: Kookjin ✧ 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Romance, Comedy and Vani...
یه داستان کلیشهای... که صرفاً جهت اینکه تهجین خیلی کم پیدا میشه اینجا شروعش میکنم
_ بقیه هرچی میخوان میتونند صدام بزنند... سنگدل، بی رحم، هوسران... ولی حتی منم خط قرمزایی دارم و همون خط قرمز لعنتی، اجازه نمیده برای داشتنش تلاش کنم... میتونم دوست داشته باشمش... ولی نمیتونم داشته باشمش... یه تهجین استوری دیگه😉❤️
"نترس" با صدای آرومی زمزمه کرد، "چشمهات رو ببند، فقط تاریکی رو ببین." شاید چیزی که می خواستم فقط دیدن تاریکی نبود. تجربه کردن تاریکی به طور مستقیم بود. ▪︎Genre▪︎ Romance| Smut. Taejin♥︎
[Completed] چیزی به عنوان سرنوشت از قبل تعیین شده وجود داره!؟ یا ما آدم ها با تصمیماتمون سرنوشتمون رو میسازیم!؟ اگه ما خودمون سرنوشتمون رو میسازیم پس باید پای عواقبِ تصمیم هات درست و اشتباهمون بایستیم. ژانر:romance،angst
I DON'T KNOW WHAT TO SAY....PT.2 نام و نام خانوادگی📝: مستر جئون؟ (?MR.JEON)🥰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ته جین🐯🐷 توضیحات تکمیلی📌: داستان از اونجایی که شروع میشه که جیمینِ بدشانس قصه برای مصاحبه با مستر جئونی که نمیدونه کیه یا حتی چه شکلیه وارد خونش میشه🐤 چگونگی شکل گیری📽: همه چیز از وقتی شروع شد که...
"...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی موقع به یاد آوردن یه خاطره ساده هم نمی تونست بهش فحش نده." عوضی خوب کاپل ها:تهگی،جینهوپ،یونسوک،تهجین(خبری از روابط ضربدری نیست!) ژانر:رومنس روزهای آپ: اخ...
_ میخوام خودت این سینه رو باز کنی و قلب عاشق توش رو ببینی ... چون هنوزم به خاطر دلیل زندگیش داره میتپه ، اینو مطمئنم .♥️
'Too many cooks spoil the broth' ---K. Th ' But it only takes one creep to ruin my kitchen!' ---K. Sj Kim Seokjin, a Michelin star winner chef has been working for three years at the fabled restaurant 'Silver Spoon'. His manager adores him, his sous chefs worship him and his exquisite dishes make a regular appearance...
سلـــــــــــــام👋🏻 چطورین؟ این اولین وانشاتیه که مینویسم خب از الان بگم اسماته و 18+ داره اگه دوس ندارین نخونین ! خلاصه داستان: این داستان کامل تهجینه جین برادر ته که خیلی با ته فاصله سنی داره باعث شده ته هر موقع جینو میبینه تحریک میشه ولی هیچ وقت به ارزوش نمیرسه.... بریم سر داستان نظر فراموش نشه!!💜💦🎶
༺ ژانر : کمـבے ، پلیسے ، عاشقانـہ کاپل ها : تهجین ، کوکمین کنار پنجرـہ مے نشینم... با سرِ انگشتانم روے تن سرـב شیشـہ قلبے را نقاشے میکنم.. قلبم؟؟ کـבوم قلب؟؟ همان قلبے کـہ بازیچـہ ے غرور کیم تهیونگ פּ لجبازے هایـہ من یعنے کیم سوکجین شـב ؟؟ بـہ همین آسانے تو از من בور میشوے منم از تو בور میشم میـבانے ؋ـاصلمون بـہ...
«تهجین» وانشات.... چرا بعد این همه سال؟ بعد اینهمه سال ک از هم دور بودیم و حالا جفتمون پخته تر شده بودیم، هنوزم دلم با دیدنش میلرزید؟! #تهجین #جین #تهیونگ #رمنس
ایده های یهویی و سناریو های کوتاه از کاپل"taejin"قراره اینجا اپ بشن. Jintae Taejin
「𝖲𝗅𝗂𝗇𝗄🍶🗡️📚」 ◐(2Ver.)VMin/TaeJin ◐Historical, Romance, Fluff, Smut ◐TwoShots ◐Hooryana ◐Summery: احساساتی که فرماندهی ارشد گارد سلطنتی به استاد ادبیات داشت، از هیچکس پنهان نبود؛ اما اون پسر، در مواجه با استاد، اونقدری خجالتی میشد که نتونه به احساسش اعتراف کنه؛ پس یه هول کوچک از سمت استاد، اقدام بدی نبود، نه؟
"ازدواج اجباری" جین وارث یه خانواده ثروتمنده که بعد از مرگ پدربزرگش همونطور که ازش انتظار میرفت وارث میشه همهچیز خوب پیش میره تا یکروز میفهمه مسئولیت جدیدی بهش تحمیل شده و اون ازدواج با پسری شهریی که فقط دورا دور ازش شناخت داره.... به اجبار ازدواج کردن و زیر یه سقف رفتن میتونه خوشبختش کنه؟ Gnare:romance,angst,smut🔞 ...
『پایان یافته』 [پارک جیمین یه زندگی عادی داشت و تنها چالشی که توی زندگیش داشت، درست خرج کردن پولهاش و خوشحال کردن جین بود. ولی خبر نداشت که این زندگی عادی فقط یه نمایش بود و پشت صحنهاش رو درست وقتی دید که با اون پنج نفر روبهرو شد. پشت نقاب جیمین یه هیولا پنهان شده بود یا یه نجاتدهنده؟] ●○●○●○●○ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : Kᴏᴏᴋᴍ...
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... . ( Larry Stylinson AU ) Written by: Fatemeh [Fatemeh, stylinson_ff, 2016]