@hedious_phantom98
زندگی از پاییز پارسال یه لحظه هم راحتم نذاشته و همش درگیرم. اما خب از تابستون آپ میکنم. داستان هم اینجوری که حدس زدی نیس.مرسی از نظرت
@-Deuon منکه یادم رفته داستان چی بود بسکه دیر اپ میکنی؛ ولی تا اونجایی ک یادمه داستان راجبه یه دختره تک شاخ یود و یه پسره ک چشای عجیبی داشت فک کنم این دوتا قراره در اینده با هم متحد شن یا عاشق هم شن. خیلی کلیشه ای میشه اگه همچین روندی داشته باشه داستان.
سلام دوست من
امیدوارم تو این روزای کرونایی حال خودت و خانواده ات خوب باشه :)
من دارم یه رمان عاشقانه/ایرانی مینویسم و خیلی خوشحال میشم اگه یه سری بهش بزنی.
تو این روزا همه مون یه گرفتاری ای داریم و میایم توی واتپد تا برای یه مدت خیلی کوتاهی هم که شده، بی خیال شون بشیم... واسه همین داستانی که نوشتم اونقدری پیچیده نیست که ما رو قاطی گرفتاری های یکی دیگه کنه!
و همونطوریه که بیشتریا میخوان... برای دقایق کوتاهی هم که شده جدا از ناراحتی ها...
داستان از دید اول شخص، و به صورت کتابی روایت میشه ولی گفت و گو هاشون محاوره ایه...
یه کوچولو و در حد معمول هم صحنه داره.
فنفیک نیست و تک تک لحظاتش از ذهن خودم بیرون اومده.
خوشحال میشم به ریدر های دوست داشتنیم بپیوندی ♡
https://www.wattpad.com/story/242360527
@hedious_phantom98
زندگی از پاییز پارسال یه لحظه هم راحتم نذاشته و همش درگیرم. اما خب از تابستون آپ میکنم. داستان هم اینجوری که حدس زدی نیس.مرسی از نظرت
@-Deuon منکه یادم رفته داستان چی بود بسکه دیر اپ میکنی؛ ولی تا اونجایی ک یادمه داستان راجبه یه دختره تک شاخ یود و یه پسره ک چشای عجیبی داشت فک کنم این دوتا قراره در اینده با هم متحد شن یا عاشق هم شن. خیلی کلیشه ای میشه اگه همچین روندی داشته باشه داستان.