Seti656700
-خوبی ؟ +خوبم -اینجوری به نظر نمیرسه هومی زیر لب گفتم -درد داری ؟ سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم -زمان دردتو آروم میکنه لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم قهقهه ای که پر از درد بود مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم : +کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده -چرا ؟! +چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدمهای غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه ----- I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700