sam_hanoul

ببخشید اومدم تو مسیج بردت ( ˘ ³˘)❤ 
          میتونی به داستان من سر بزنی. من تازه کارم o(╥﹏╥) 
          
          بخشی از داستان: 
          تهیونگ روبروی بنگ شی هیوک ایستاد و با تحکمی عجیب گفت: اگر بخوای دوباره اذیتش کنی من از گروه میرم. مهم نیست بعدش چی میشه. ذره ای اهمیت نداره. به نفع خودته که حرفمو جدی بگیری. 
          هیچکس فکر نمیکرد تهیوتگ به خاطر یک دختر، گروه را ترک کند...
          
          https://www.wattpad.com/story/283817395?utm_source=android&utm_medium=whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=sam_hanoul&wp_originator=ZBK3uvbamfue7kQBuzXGU6qUV1hihzgnOwRFgRnIHAnGnx9nUHlZfCqJF5%2FsC2Fmw1nomphl3%2FXffugUpec5YB09SxjazpgTA2k6%2BrKLg%2FbylaLkG5x2sZyeXYT6gugF

Ladykim_

«اوه پس من دیوونه ات میکنم»
          جنی واسه سفر به کره میره. 
          ولی بخاطر دزدیده شدن کیفش مجبور
          گرفتن و انجام کار ها و تصمیماتی میشه 
          که اصلا جزو نقشش نبوده؟!!! 
          
          کاپل اصلی:جنمین
          «روز های اپ:یکشنبه و پنجشنبه»
          https://my.w.tt/MDQMydXlsbb
          هی لاو...
          خوشحال میشم به -عضو جدید bts- سر بزنی و اگه دوسش داشتی ووت و نظر بدی.....♡´・ᴗ・`♡